spiritedly

جمله های نمونه

1. She had talked spiritedly about her adventures.
[ترجمه گوگل]او با روحیه در مورد ماجراهای خود صحبت کرده بود
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق درباره ماجراهای او سخن گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. High- spiritedly walking on the way to 30.
[ترجمه گوگل]با روحیه بالا در مسیر 30 راه رفتن
[ترجمه ترگمان]افرادی که با شور و شوق به راه رفتن ادامه می دهند، در حال قدم زدن در مسیر ۳۰ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore rises spiritedly to counter-attack, but he the choice backing country is as before present China primarily, Russia for auxiliary.
[ترجمه گوگل]بنابراین با روحیه به ضد حمله برمی خیزد، اما او انتخاب کشور حامی مانند قبل است که در درجه اول چین و روسیه برای کمک است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای مقابله با این حمله، شروع به مبارزه با ضد حمله کردند، اما او گزینه پشتیبانی از کشور را در وهله اول، برای کمک به چین، برای کمکی پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the boy replied spiritedly: "Brother, what shall I do with a mere bread-winning education?"
[ترجمه گوگل]اما پسر با روحیه پاسخ داد: "برادر، من با تحصیل صرف نان چه کنم؟"
[ترجمه ترگمان]اما پسر با شور و حرارت جواب داد: \"برادر، من چه کار باید با یک تعلیم صرف نان بکنم؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the bride also unwillingly shows weakness, rises spiritedly to counter-attack.
[ترجمه گوگل]اما عروس نیز ناخواسته ضعف نشان می دهد، با روحیه به ضد حمله برمی خیزد
[ترجمه ترگمان]اما عروس با بی میلی ضعف نشان می دهد، با شور و اشتیاق به مقابله با حمله می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The establishment question situation, can spiritedly cause the classroom, the knowledge simple to be easy to understand, its intense practice directivity is extremely obvious.
[ترجمه گوگل]وضعیت سوال استقرار، با روحیه می تواند باعث شود کلاس درس، دانش ساده به آسانی قابل درک باشد، جهت گیری تمرین شدید آن بسیار واضح است
[ترجمه ترگمان]در مورد وضعیت مساله، می توانید با شور و اشتیاق در کلاس درس بگیرید، دانش ساده است که درک کنید، تمرین سخت و سخت آن به شدت مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is our China takes a national from disaster rising spiritedly.
[ترجمه گوگل]این چین ما ملیتی را از فاجعه می گیرد که با روحیه در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]این کشور ما را با شور و حرارت زیادی در سطح ملی به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I like "the animal world" the column, not only because I thought the animal is humanity's friends, moreover because the director held spiritedly the program.
[ترجمه گوگل]من ستون "دنیای حیوانات" را دوست دارم، نه تنها به این دلیل که فکر می کردم حیوان دوستان بشریت است، بلکه به این دلیل که کارگردان با روحیه برنامه را برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]من \"دنیای حیوانات\" را دوست دارم، نه فقط به این خاطر که فکر می کردم این حیوان دوستان انسانیت است، علاوه بر این به خاطر این که کارگردان این برنامه را با شور و شوق انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "the Bolailuo Dance music" by Jan Zhifan, is gradually strong along with the small drum rhythm, starts to rush toward spiritedly .
[ترجمه گوگل]"موسیقی رقص Bolailuo" توسط یان ژیفان، به تدریج همراه با ریتم درام کوچک قوی می شود، با روحیه شروع به هجوم به سمت می کند
[ترجمه ترگمان]\"موسیقی رقص Bolailuo\" که توسط یان Zhifan اجرا می شود، به تدریج همراه با ریتم کوچک طبل به سرعت به سمت spiritedly حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The load bearing history, the inheritance spirit, present's Red Flag prosperous times are keep pace with the times, is extraordinary in the power aspect similar bearing, rushes spiritedly .
[ترجمه گوگل]تاریخ تحمل بار، روح وراثت، پرچم سرخ در حال حاضر زمان پر رونق هستند همگام با زمان، فوق العاده است در جنبه قدرت تحمل مشابه، عجله روحیه
[ترجمه ترگمان]در حالی که تاریخ حامل بار، روح وراثت، زمان حاضر پرچم قرمز حاضر با زمان همگام است، در جنبه قدرت، شور و هیجان زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the bride also unwillingly shows weakness, rises spiritedly to attack.
[ترجمه گوگل]اما عروس نیز ناخواسته ضعف نشان می دهد، با روحیه برای حمله برمی خیزد
[ترجمه ترگمان]اما عروس با بی میلی ضعف نشان می دهد و با شور و شور شروع به حمله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is nerve-racking panic-stricken the heart main startled, but hides the god young child spiritedly timid, wisdom not sufficient, if sees the thing exceptionally, or hears the special sound.
[ترجمه گوگل]آیا وحشت زده اعصاب، قلب اصلی مبهوت است، اما کودک خردسال خدا را با روحیه ترسو پنهان می کند، اگر چیزی را به طور استثنایی ببیند یا صدای خاص را بشنود، خرد کافی نیست
[ترجمه ترگمان]آیا وحشت اعصاب خرد شده قلب، ترس اصلی را دچار وحشت می کند، اما آن بچه شیطان را که به شدت ترسو و ترسو است، در صورتی که آن چیز را به طور استثنایی دیده یا صدای ویژه را می شنود، پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MILAN - Andriy Shevchenko spoke about the PSV defeat upon returning to Milan: 'I didn't see any errors on our part. Milan played well, fought spiritedly until the end.
[ترجمه گوگل]میلان - آندری شوچنکو در مورد شکست PSV پس از بازگشت به میلان صحبت کرد: من هیچ خطایی از طرف خود ندیدم میلان خوب بازی کرد و تا آخر با روحیه جنگید
[ترجمه ترگمان]MILAN - آندری شوچنکو در مورد شکست تیم پی اس وی در بازگشت به میلان گفت: من هیچ گونه خطایی در بخش ما ندیدم میلان خوب بازی می کرد، و تا پایان مبارزه با شور مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Learns from another's mistakes facing these, we must grasp the wrists the sigh, must reconsider rises spiritedly, most cannot do is gives up eating for fear of choking.
[ترجمه گوگل]از اشتباهات دیگران در مواجهه با آنها درس می گیریم، باید آه را از مچ دست بگیریم، باید با روحیه در بلند شدن ها تجدید نظر کنیم، اکثر کارهایی که نمی توان انجام داد این است که از ترس خفگی غذا را رها کنیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به اشتباه ات دیگری که در مواجهه با این ها وجود دارد، باید مچ های دست ها را درک کنیم، در حالی که بیشتر توان آن را ندارد، به خاطر ترس از خفگی، خوردن را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with spirit, in a spirited manner, courageously, in an animated and energetic manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : spiritualize / spirit
✅️ اسم ( noun ) : spirit / spirituality / spiritualism ( spiritism ) / spiritualist / spiritual / spiritualization
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : spiritual / spiritualized / spiritless / spirited / spirituous ( spiritous )
✅️ قید ( adverb ) : spiritually / spiritlessly / spiritedly

بپرس