spiralling drinking

- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( رفتاری – اعتیاد ) :**
نوشیدنِ پی درپی و فزاینده که کنترلش سخت یا غیرممکن می شود.
مثال: He’s been trapped in spiralling drinking since he lost his job.
از وقتی کارش را از دست داد، در چرخه ی نوشیدنِ بی پایان گرفتار شده است.
2. ** ( احساسی – روانی ) :**
وقتی فرد برای فرار از احساسات منفی به نوشیدن پناه می برد، اما همین کار وضعیت روحی اش را بدتر می کند.
مثال: Her spiralling drinking only deepened her depression.
نوشیدنِ فزاینده اش فقط افسردگی اش را تشدید کرد.
3. ** ( استعاری – اجتماعی ) :**
اشاره به روندی رو به افزایش در جامعه یا گروهی از مردم در مصرف الکل.
مثال: The report shows a worrying trend of spiralling drinking among young adults.
گزارش نشان می دهد که میان جوانان، روند نگران کننده ای از افزایش نوشیدن وجود دارد.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
excessive drinking – binge drinking – heavy drinking – alcohol abuse – uncontrolled consumption