spiracle

/ˈspaɪrəkəl//ˈspaɪərəkl/

معنی: مجرا، سوراخ تنفس
معانی دیگر: هواگیر، هواکش، بادگیر، (زمین شناسی - سوراخ یا حفره ی سطح گدازه رود که گاز از آن خارج می شود) گاز روزن، گازکش، (به ویژه برخی حشرات) سوراخ تنفس، دم روزن (stigma هم می گویند)، سورا  تنفس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: spiracular (adj.)
(1) تعریف: an opening or hole that allows for the passage of air for breathing or ventilation; air hole.
مشابه: outlet, vent

(2) تعریف: in zoology, an aperture for breathing, such as a whale's blowhole, the opening behind the eye of sharks, rays, and skates, or the tracheal openings on the sides of the bodies of certain insects and spiders.
مشابه: vent

(3) تعریف: a small vent on the surface of a lava flow, formed by gases.
مشابه: vent

جمله های نمونه

1. The mouthparts, anus, spiracle, genital pore and inter-segmental membranes of ticks were main infected parts.
[ترجمه گوگل]قسمت‌های دهان، مقعد، اسپیراکول، منافذ تناسلی و غشای بین‌بخشی کنه‌ها قسمت‌های آلوده اصلی بودند
[ترجمه ترگمان]The، مقعد، سوراخ تناسلی، حفره های تناسلی و حفره های بین قطعه ای از کنه در قطعات اصلی آلوده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Insects can also lose heat by evaporation from their spiracles, but this may lead to desiccation.
[ترجمه گوگل]حشرات همچنین می توانند گرما را با تبخیر از مارپیچ های خود از دست بدهند، اما این ممکن است منجر به خشک شدن شود
[ترجمه ترگمان]حشرات همچنین می توانند با تبخیر از spiracles خود گرما را از دست بدهند، اما این ممکن است منجر به desiccation شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are in ably silty in build slimy house, open a spiracle in corresponding place only, this.
[ترجمه گوگل]آنها در ساخت خانه لزج در لجن گیر هستند، فقط در محل مربوطه یک مارپیچ باز می کنند، این
[ترجمه ترگمان]آن ها در ساختن خانه لزج، با قدرت عمل می کنند و فقط در جای خود یک سوراخ سوراخ سوراخ ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For breathing, water is pumped into the gill cavity through a small spiracle and across the gills for gas exchange.
[ترجمه گوگل]برای تنفس، آب از طریق یک مارپیچ کوچک به داخل حفره آبشش و برای تبادل گاز در سراسر آبشش ها پمپ می شود
[ترجمه ترگمان]برای تنفس، آب از طریق یک سوراخ سوراخ کوچک و در شکاف های حلقی برای تبادل گاز به داخل محفظه gill پمپ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An obvious difference had been discovered between the eggs in shape, shell, shell membrane and spiracle.
[ترجمه گوگل]تفاوت آشکاری بین تخم‌ها در شکل، پوسته، غشای پوسته و مارپیچ کشف شد
[ترجمه ترگمان]تفاوت آشکاری بین تخم در شکل، پوسته، پوسته پوسته و spiracle کشف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجرا (اسم)
runway, aqueduct, flume, duct, conduit, channel, canal, tube, gully, strand, gullet, foramen, spiracle

سوراخ تنفس (اسم)
spiracle

تخصصی

[زمین شناسی] سوراخ تنفسی. سوراخی که به مجرا و لوله های تنفسی ارتباط دارد

انگلیسی به انگلیسی

• air hole, opening which allows the passage of air; (zoology) respiratory aperture (as in whales, sharks, spiders, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس