spiny

/ˈspaɪni//ˈspaɪni/

معنی: دشوار، پوشیده شده از خارهای زیاد
معانی دیگر: پوشیده از خار، تیغدار، پرخار، خارسان، مهره شکل، مهره دیس، به شکل مهره ی فقرات، spinose پوشیده شده از خارهای زیاد، مهره مانند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: spinier, spiniest
مشتقات: spininess (n.)
(1) تعریف: having or covered with spines or similar projections; thorny.
متضاد: spineless

(2) تعریف: resembling a spine.

(3) تعریف: troublesome; difficult; prickly.

جمله های نمونه

1. The spiny anteater is a mammal, although a very primitive one.
[ترجمه گوگل]مورچه خوار خاردار یک پستاندار است، اگرچه بسیار ابتدایی است
[ترجمه ترگمان]مورچه خوار spiny یک پستاندار است، اگرچه یک پستاندار بسیار ابتدایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Butterflyfish have a spiny dorsal fin, which they are quite prepared to use in attack.
[ترجمه گوگل]پروانه ماهی دارای باله پشتی خاردار است که برای استفاده در حمله کاملاً آماده است
[ترجمه ترگمان]Butterflyfish یک باله پشتی خاردار به نام dorsal دارند که کاملا برای استفاده در حمله آماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also infesting this domain are the dramatically spiny sea urchins.
[ترجمه گوگل]همچنین جوجه تیغی های دریایی خاردار در این حوزه نیز هجوم می آورند
[ترجمه ترگمان]هم چنین در این حوزه، urchins بزرگ دریایی خاردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The city lies against and below two short spiny ribs of hill.
[ترجمه گوگل]شهر در مقابل و زیر دو دنده خاردار کوتاه تپه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این شهر در زیر دو قسمت پایین تپه کوچک خاردار قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although they are not completely spiny, they are nevertheless prickly enough to repel all but the most desperate of predators.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها کاملاً خاردار نیستند، اما به اندازه کافی خاردار هستند تا همه شکارچیان را به جز ناامیدترین شکارچیان دفع کنند
[ترجمه ترگمان]هر چند آن ها کاملا خاردار نیستند اما به اندازه کافی prickly هستند که همه آن ها را دفع کنند، اما خطرناک ترین شکارچیان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spiny newt protects itself by squirting poison into the mouths of predators.
[ترجمه گوگل]نیوت خاردار با پاشیدن سم در دهان شکارچیان از خود محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]سوسمار آبی از خودش محافظت می کند و زهر را در دهان حیوانات دفع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition to these spiny insectivores there are two other armoured species, the extraordinary hero shrews.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این حشره خواران خاردار، دو گونه زره پوش دیگر نیز وجود دارند، هیروهای فوق العاده
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این insectivores خاردار، دو گونه زره پوش دیگر نیز وجود دارند که عبارتند از: قهرمان فوق العاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is with the porcupines, however, that the spiny defensive system reaches its zenith.
[ترجمه گوگل]با این حال، با جوجه تیغی است که سیستم دفاعی خاردار به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دستگاه با the است که سیستم دفاعی خاردار به اوج خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Spiny green durian fruit for sale at a Singapore market is known for its rotting stench.
[ترجمه گوگل]میوه دوریان سبز خاردار برای فروش در بازار سنگاپور به خاطر بوی متعفنش معروف است
[ترجمه ترگمان]میوه durian سبزی که برای فروش در بازار سنگاپور به فروش می رسد، به خاطر بوی متعفن آن معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stay away from a spiny cactus.
[ترجمه گوگل]از کاکتوس خاردار دوری کنید
[ترجمه ترگمان]از یه کاکتوس spiny فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A spiny Asian tree(Acacia catechu) having bipinnately compound leaves, spikes of yellow flowers, and dark heartwood.
[ترجمه گوگل]درخت آسیایی خاردار (Acacia catechu) که دارای برگ‌های مرکب دوپایه، خوشه‌های گل‌های زرد و چوب تیره است
[ترجمه ترگمان]درخت Asian خاردار (Acacia catechu)که برگ های مرکب bipinnately، میخ چوبی زرد و heartwood تیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Studland Bay is home to spiny and short-snouted seahorses and the endangered undulate rays.
[ترجمه گوگل]خلیج استادلند محل زندگی اسب های دریایی خاردار و پوزه کوتاه و پرتوهای مواج در حال انقراض است
[ترجمه ترگمان]خلیج Studland، خانه to خاردار و کوتاه - و اشعه های undulate در معرض خطر انقراض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. California evergreen wild plum with spiny leathery leaves and white flowers.
[ترجمه گوگل]آلو وحشی همیشه سبز کالیفرنیا با برگ های چرمی خاردار و گل های سفید
[ترجمه ترگمان]آلو وحشی در کالیفرنیا با برگ های چرمی spiny و گل های سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any of several spiny shrubs of the genus Ulex, especially U. europaeus, native to Europe and having fragrant yellow flowers and black pods.
[ترجمه گوگل]هر یک از چندین درختچه خاردار از جنس Ulex، به ویژه U europaeus، بومی اروپا و دارای گل های زرد معطر و غلاف های سیاه است
[ترجمه ترگمان]هر یک از چندین بوته خاردار از جنس Ulex، به خصوص U europaeus بومی اروپا است و گل زرد خوشبو و غلاف سیاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The wormlike, often brightly colored, hairy or spiny larva of a butterfly or moth.
[ترجمه گوگل]لارو کرم مانند، اغلب به رنگ روشن، مودار یا خاردار پروانه یا پروانه است
[ترجمه ترگمان]The که اغلب بارنگ های روشن، پشمالو یا خاردار از پروانه یا پروانه خاردار به نظر می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دشوار (صفت)
hard, difficult, uphill, knotted, sore, laborious, tough, sticky, formidable, arduous, onerous, strait, intolerable, slippery, slippy, inexplicit, insupportable, inexplicable, nerve-racking, spinose, spiny

پوشیده شده از خارهای زیاد (صفت)
spinose, spiny

انگلیسی به انگلیسی

• thorny, spiked, covered with pointy projections; resembling a spine; difficult, complex, troublesome
a spiny animal or plant is covered with long, sharp points.

پیشنهاد کاربران

بپرس