spinous


معنی: خار مانند، پراز خار
معانی دیگر: رجوع شود به: spinose، خارشکل، خاردیس، نامطلوب

جمله های نمونه

1. Conclusions. Spinous process - splitting laminoplasty increases the degree of freedom of the spinal cord.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فرآیند خاردار - لامینوپلاستی شکافی باعث افزایش درجه آزادی نخاع می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فرآیند تجزیه و تحلیل فرآیند جداسازی میزان آزادی طناب نخاعی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The C spinous process was pushed ventrally to achieve ideal reduction.
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به کاهش ایده آل، فرآیند خاردار C به صورت شکمی تحت فشار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فرآیند C spinous به منظور دستیابی به کاهش ایده آل مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Melanin granule obviously increased in spinous cell.
[ترجمه گوگل]گرانول ملانین به وضوح در سلول خاردار افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]Melanin به طور واضح در سلول spinous افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We can see spinous pollen grain in the fruit by microscope.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم دانه گرده خاردار را در میوه با میکروسکوپ ببینیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم دانه گرده را در میوه ها با میکروسکوپ ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To evaluate the replantation of lamina and spinous process during laminoplasty in posterior thoracolumbar surgery.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی کاشت مجدد لامینا و فرآیند خاردار در حین لامینوپلاستی در جراحی قفسه سینه خلفی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی the فرآیند lamina و spinous در طول laminoplasty در جراحی thoracolumbar خلفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Capsule by soft spinous accessary body.
[ترجمه گوگل]کپسول توسط بدنه جانبی خاردار نرم
[ترجمه ترگمان]capsule با یک بدن پر از خار و خار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dorsal fin is spinous.
[ترجمه گوگل]باله پشتی خاردار است
[ترجمه ترگمان]باله پشتی spinous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pseudarthrosis is best assessed through the absence of motion detected between the spinous processes on dynamic radiographs (Class II).
[ترجمه گوگل]پسودارتروز به بهترین وجه از طریق عدم وجود حرکت تشخیص داده شده بین فرآیندهای خاردار در رادیوگرافی دینامیک (کلاس II) ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]Pseudarthrosis از طریق عدم وجود حرکت بین فرآیندهای spinous در radiographs پویا ارزیابی می شود (کلاس II)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Palpation a step - off, or gross misalignment of the spinous processes may also reveal extensive underlying injury.
[ترجمه گوگل]لمس یک قدم، یا ناهماهنگی شدید فرآیندهای خاردار نیز ممکن است آسیب زمینه ای گسترده را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]عدم توازن یک گام، یا misalignment ناخالص فرایندهای spinous نیز ممکن است آسیب های اساسی گسترده را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The initial posterior bone work is done using rongeur to remove the process spinous and any accessible bone fragments.
[ترجمه گوگل]کار اولیه استخوان خلفی با استفاده از رونجور انجام می شود تا فرآیند خاردار و هر گونه قطعات استخوانی در دسترس از بین برود
[ترجمه ترگمان]کار استخوان عقبی اولیه با استفاده از rongeur برای حذف فرآیند spinous و هر گونه قطعات استخوانی در دسترس انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods:Degenerative spondylolisthesis cases were treated by bilateral partial hemilaminectomy preserving spinous process and H-shape bone grafting between spinous processes and laminae .
[ترجمه گوگل]روش‌ها: موارد اسپوندیلولیستزیس دژنراتیو با همیلامینکتومی جزئی دوطرفه با حفظ فرآیند خاردار و پیوند استخوان H شکل بین پروسه‌های خاردار و لامینه درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: degenerative موارد spondylolisthesis با حفظ فرآیند spinous hemilaminectomy partial bilateral و پیوند استخوان شکل H بین فرآیندهای spinous و laminae مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Radiologically, it is characterized by close approximation and contact of adjacent spinous processes, resultant enlargement, flattening and reactive sclerosis of apposing interspinous surfaces.
[ترجمه گوگل]از نظر رادیولوژیکی، با تقریب و تماس نزدیک فرآیندهای خاردار مجاور، بزرگ شدن ناشی از آن، مسطح شدن و اسکلروز واکنشی سطوح بین خاردار مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Radiologically، با تقریب نزدیک و تماس با فرایندهای spinous مجاور، توسعه حاصل، مسطح سازی و sclerosis سطوح apposing سطوح interspinous مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We found a technique for recording SSMEP of musculi tibialis anteriors by stimulating the points between spinous processes.
[ترجمه گوگل]ما تکنیکی برای ثبت SSMEP عضله تیبیالیس قدامی با تحریک نقاط بین فرآیندهای خاردار پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک تکنیک برای ثبت SSMEP musculi tibialis anteriors با تحریک نقاط بین فرآیندهای spinous پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خار مانند (صفت)
thorny, acanthoid, spinous, thornlike

پر از خار (صفت)
spinous

انگلیسی به انگلیسی

• resembling a thorn, like a spine; having spines, having pointed projections

پیشنهاد کاربران

بپرس