spinner

/ˈspɪnər//ˈspɪnə/

معنی: فرفره، عنکبوتی که تار میتند، ریسنده، نخ ریس، نختاب، کارگر یا ماشین نخ ریسی
معانی دیگر: (شخص یا چیز) چرخان، گردان، (ماهیگیری با قلاب) طعمه ی چرخان، پروانه، ن  ریس، تابنده، کارگر یاماشین ن  ریسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that spins.

(2) تعریف: a fishing lure, often made of small silvery blades, that revolves and flashes in the water when in motion, or one such blade.

(3) تعریف: a cap that fits over the hub of an airplane propeller and spins with it.

(4) تعریف: in a board game or the like, a device composed of a dial and an arrow that is spun to indicate moves, amounts, or penalties.

جمله های نمونه

1. Her new book is a real money - spinner.
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او یک پول واقعی است - اسپینر
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او یک spinner واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were three, Clotho, the Spinner, who spun the thread of life.
[ترجمه گوگل]آنها سه نفر بودند، کلوتو، اسپینر، که نخ زندگی را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]آن ها سه نفر بودند که رشته زندگی را در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The spinner dipped under the water.
[ترجمه گوگل]اسپینر زیر آب فرو رفت
[ترجمه ترگمان]ظرف شویی در زیر آب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A simple spinner using a pentatonic scale might be subdivided into five symmetrically weighted sectors.
[ترجمه گوگل]یک اسپینر ساده با استفاده از مقیاس پنتاتونیک ممکن است به پنج بخش با وزن متقارن تقسیم شود
[ترجمه ترگمان]یک spinner ساده با استفاده از یک مقیاس pentatonic ممکن است به پنج بخش با وزن متقارن تقسیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another bowler with similar hopes is left-arm spinner Paul Booth.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از توپ‌بازان با امیدهای مشابه، پاول بوث اسپینر بازوی چپ است
[ترجمه ترگمان]یه کلاه دیگه با امید مشابهی که برای \"پائول بوث\" گذاشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He became a spinner in a Preston cotton-mill(Sentence dictionary), but disliked the restricted life and left at the age of seventeen.
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه پنبه‌سازی پرستون (فرهنگ لغت جملات) کار می‌کرد، اما از زندگی محدود بدش می‌آمد و در سن هفده سالگی آنجا را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او در دوره پرستون (حکم جمله)به یک بازیکن چرخشی تبدیل شد، اما از زندگی محدود و باقی مانده در سن ۱۷ سالگی متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since I was the best spinner of my type in the world, eventually it would all come right.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من بهترین اسپینر در نوع خود در جهان بودم، در نهایت همه چیز درست می شد
[ترجمه ترگمان]از انجایی که من بهترین بازیکن برتر از نوع خود در دنیا بودم، در نهایت همه چیز درست می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A spinner nose cone assembly to be built to drawing.
[ترجمه گوگل]یک مجموعه مخروطی بینی چرخشی که برای طراحی ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]یک ترکیب مخروط بینی چرخشی برای طراحی ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Usage:It is used to measure the pressure of spinner rocking frame to leather roller. It is an important facilities for the technological control.
[ترجمه گوگل]استفاده: برای اندازه گیری فشار قاب چرخان چرخان به غلتک چرمی استفاده می شود این یک تسهیلات مهم برای کنترل فن آوری است
[ترجمه ترگمان]کاربرد: از آن برای اندازه گیری فشار دادن (فشار)در یک قاب گهواره ای پیچشی به roller چرمی استفاده می شود این یک مکان مهم برای کنترل فن آوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From the tiny tin pin, the spinner pinched off an inch.
[ترجمه گوگل]از سنجاق حلبی کوچک، چرخنده یک اینچ گیر کرد
[ترجمه ترگمان] از یه سوزن ریز ریز که یه اینچ کنده شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What a wonderful spinner your daughter is!
[ترجمه گوگل]دخترت چقدر خوب است!
[ترجمه ترگمان]دختر شما چه دختر خوبی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Which spinner gives Kathy and Kym an equal chance of winning?
[ترجمه گوگل]کدام اسپینر به کتی و کیم شانس مساوی برای برنده شدن می دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه spinner به کتی می دهد و شانس مساوی برای برنده شدن را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the west province the money spinner is cocoa.
[ترجمه گوگل]در استان غربی ریسنده پول کاکائو است
[ترجمه ترگمان]در استان غرب، spinner چرخشی کاکائو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The maximum cell density during cultivation in spinner flasks increased with microcarrier concentration increasing.
[ترجمه گوگل]حداکثر تراکم سلولی در طول کشت در فلاسک های اسپینر با افزایش غلظت ریزحامل افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]حداکثر چگالی سلول در طول کشت در flasks چرخشی با غلظت microcarrier افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. May I look at the salad spinner?
[ترجمه گوگل]می توانم به سالاد اسپینر نگاه کنم؟
[ترجمه ترگمان]میشه به سالاد اسپینر نگاه کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرفره (اسم)
top, whirligig, gig, spinner

عنکبوتی که تار میتند (اسم)
spinner

ریسنده (اسم)
spinner

نخ ریس (اسم)
spinner, spinneret

نختاب (اسم)
spinner

کارگر یا ماشین نخ ریسی (اسم)
spinner

تخصصی

[برق و الکترونیک] چرخشگر ساختار آنتن و بازتابنده ی رادار گردان .
[نساجی] نخ ریس - ریسنده - نخ تاب - ماشین نخ ریسی

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that spins; one who draws out and twists fiber into yarn or thread; rotating fishing lure; arrow that is spun around a dial (games); fairing that fits over the propeller hub of a plane

پیشنهاد کاربران

"داستان باف"/ کسی که می تواند داستان های پیچیده و جذاب را ببافد.
کسی که در داستان گویی بسیار ماهر است و اغلب جزئیاتی را اضافه می کند تا داستان جذاب تر شود.
مترادف: Storyteller, narrator, raconteur.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The old man was known as a spinner, captivating children with his fairy tales.
As a spinner, she could make even the most mundane events sound fascinating.
The spinner entertained the guests with elaborate tales of adventure.

گردونه
غازل
چرخونک
برای آدم به معنای کارگر _ کسی که جایی را می چرخاند.
. The spinners were all young women
علامت لودینگ ♻️
شخص یا چیز چرخان، چیزی که میچرخد ( مثل لودینگ یک برنامه ) ، چرخان، چرخنده

بپرس