1. The nut has been worked on the spindle.
2. The princess had never seen a spindle and asked the woman what she was doing.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم هرگز دوک ندیده بود و از زن پرسید که چه کار می کند؟
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم هرگز زنی را ندیده بود و از زن سوال می کرد که چه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The shapes are created on the spindle using one template.
[ترجمه گوگل]اشکال بر روی دوک با استفاده از یک الگو ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]اشکال با استفاده از یک الگو بر روی the ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Cucuteni graves contained vases, beads, spindle whorls, and three Goddess figurines in each one.
[ترجمه گوگل]گورهای Cucuteni حاوی گلدان ها، مهره ها، حلقه های دوکی و سه مجسمه الهه در هر یک بودند
[ترجمه ترگمان]قبرهای Cucuteni حاوی گلدان، مهره، دوک whorls، و سه الهه در هر کدام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Spindle shanks and thick red hands.
6. The princess tried the spindle, but pricked her finger.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم دوک را امتحان کرد، اما انگشتش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم سعی کرد spindle را بدست آورد اما انگشت خود را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A built - in spindle lock and flat-top design allow for quick and easy one - wrench bit changes.
[ترجمه گوگل]قفل اسپیندل داخلی و طراحی رویه صاف امکان تغییر سریع و آسان بیت آچار را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک قفل spindle ساخته شده و طراحی سطح صاف اجازه تغییر سریع و ساده را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. High-speed water-cooled brushless frequency spindle motor, with a big tough, strong cutting, low noise, high frequency, long-life characteristics, can be a long continuous work.
[ترجمه گوگل]موتور اسپیندل فرکانس بدون برس آب خنک با سرعت بالا، با برش سخت، قوی، سر و صدای کم، فرکانس بالا، ویژگی های عمر طولانی، می تواند یک کار مداوم طولانی باشد
[ترجمه ترگمان]موتور دوکی با سرعت بالا با سرعت بالا، با یک برش قوی، کوتاه و قوی، سر و صدا، فرکانس بالا، ویژگی های عمر طولانی و طولانی مدت می تواند یک کار طولانی و مداوم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The layer spindle was an early development.
10. Major in electrical, machine tool spindle, air-compressors, wind round, roller, plastic rotary clubs, and other groups working balance check.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد برق، دوک ماشین ابزار، کمپرسورهای هوا، گرد باد، غلتک، چمپ های چرخشی پلاستیکی و سایر گروه های کار بررسی تعادل
[ترجمه ترگمان]سرگرد در الکتریکی، spindle ابزار ماشین، air هوا - compressors، round، کلوب های چرخشی پلاستیکی، و دیگر گروه ها که تعادل کار را بررسی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Objective: To study the muscle spindle morphology, distribution and their relationship with the fiber-types in human pectoralis major and pectoralis minor.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه مورفولوژی، توزیع دوک عضلانی و ارتباط آن با انواع فیبر در سینههای ماژور و سینهای مینور انسان انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه مورفولوژی (مورفولوژی)ماهیچه، توزیع و رابطه آن ها با انواع فیبر در گونه های انسانی pectoralis و pectoralis جزئی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Drum is the key component of level spindle - type cotton picker.
[ترجمه گوگل]درام جزء کلیدی دوک تراز پنبهگیر است
[ترجمه ترگمان]درام جز کلیدی پنبه نوع spindle سطح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is an ideal spindle tree system.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم درخت دوکی ایده آل است
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم درخت spindle ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The rotational impact system provides the spindle with an impact force in the axial direction, thereby transmitting both the rotational power and the impact force to an end bit.
[ترجمه گوگل]سیستم ضربه چرخشی دوک را با یک نیروی ضربه در جهت محوری تامین می کند، در نتیجه هم قدرت دورانی و هم نیروی ضربه را به یک بیت انتهایی منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم ضربه چرخشی، the را با یک نیروی ضربه در جهت محوری فراهم می کند در نتیجه هر دو نیروی چرخشی و نیروی ضربه را تا حد نهایی انتقال می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید