spinal

/ˈspaɪnl̩//ˈspaɪnl̩/

معنی: پشتی، صلبی، ظهری، فقراتی، وابسته به تیره پشت
معانی دیگر: مهره ای، خاری، وابسته به ستون فقرات یا مغز تیره، مازه ای، spinally وابسته به تیره پشت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, affecting, or near the spine or spinal cord.

- spinal column
[ترجمه گوگل] ستون فقرات
[ترجمه ترگمان] ستون فقرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- spinal meningitis
[ترجمه گوگل] مننژیت نخاعی
[ترجمه ترگمان] meningitis ستون فقرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: like a spine; spiny.
اسم ( noun )
مشتقات: spinally (adv.)
• : تعریف: a spinal anesthetic.

جمله های نمونه

1. spinal cord
نخاع شوکی،مغز حرام

2. the spinal column
ستون فقرات

3. The vertebral column surrounds and protects the spinal cord.
[ترجمه گوگل]ستون مهره ها طناب نخاعی را احاطه کرده و از آن محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]ستون فقرات از نخاع محافظت می کند و از آن محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's now helping other people with spinal injuries to lead an independent life.
[ترجمه گوگل]او اکنون به سایر افراد مبتلا به آسیب های ستون فقرات کمک می کند تا زندگی مستقلی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به افراد دیگر با آسیب های نخاع کمک می کند تا بتوانند یک زندگی مستقل را رهبری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This movement lengthens your spine and tones the spinal nerves.
[ترجمه گوگل]این حرکت ستون فقرات شما را طولانی می کند و اعصاب ستون فقرات را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]این حرکت به ستون فقرات شما فشار می آورد و به اعصاب ستون فقرات متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If sophisticated reflexes can be mediated by the spinal cord, what is the purpose of the brain?
[ترجمه گوگل]اگر رفلکس های پیچیده را بتوان با واسطه نخاع انجام داد، هدف مغز چیست؟
[ترجمه ترگمان]اگر واکنش های پیچیده را می توان با طناب نخاعی انجام داد، هدف از مغز چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With spinal cord injuries, recovery can be prolonged.
[ترجمه گوگل]با آسیب های نخاعی، بهبودی می تواند طولانی شود
[ترجمه ترگمان]با آسیب طناب نخاعی، بهبودی می تواند طولانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They had rudimentary spinal columns and became the forerunners of fish.
[ترجمه گوگل]آنها ستون فقرات ابتدایی داشتند و پیشروان ماهی شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها ستون فقرات ستون فقرات را داشتند و پیشگامان ماهیگیری می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The condition is characterized by spinal cysts and the gradual erosion of spinal nerves.
[ترجمه گوگل]این بیماری با کیست های ستون فقرات و فرسایش تدریجی اعصاب نخاعی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری توسط cysts ستون فقرات و فرسایش تدریجی اعصاب نخاعی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But Peter's back was broken and his spinal cord damaged.
[ترجمه گوگل]اما کمر پیتر شکسته و نخاعش آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]اما پشت سر پیتر شکسته بود و ستون فقراتش آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Invasion of the spinal cord causes paralysis of the arms and legs or of the trunk.
[ترجمه گوگل]حمله به نخاع باعث فلج بازوها و پاها یا تنه می شود
[ترجمه ترگمان]تجاوز به نخاع موجب فلج شدن بازوها و پاها و یا تنه درخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The percentage improvement in spinal bone mineral density is similar to that reported in normal women receiving this dose of oestrogen.
[ترجمه گوگل]درصد بهبود تراکم معدنی استخوان ستون فقرات مشابه آنچه در زنان عادی گزارش شده است که این دوز استروژن را دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]افزایش درصد تراکم مواد معدنی استخوان ستون فقرات مشابه به زنانی است که میزان هورمون استروژن خون را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He immediately ordered a spinal tap that confirmed polio, and she was moved to the floor for contagious diseases.
[ترجمه گوگل]او فوراً دستور داد که یک شیر ستون فقرات که فلج اطفال را تأیید می کند، و او را به دلیل بیماری های مسری به زمین منتقل کردند
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله دستور یک ضربه نخاعی را داد که فلج اطفال را تایید کرد و او برای بیماری های مسری به زمین منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile, though rumours of a Spinal Tap sequel are exaggerated, the band do plan a London concert this summer.
[ترجمه گوگل]در همین حال، اگرچه شایعات درباره دنباله اسپینال تپ اغراق آمیز است، گروه در حال برنامه ریزی کنسرت لندن در تابستان امسال است
[ترجمه ترگمان]در همین حال، گرچه شایعات مربوط به دنباله داستان نخاعی، اغراق آمیز هستند، گروه در تابستان امسال برنامه کنسرت لندن را برنامه ریزی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ten patients had been treated for prostate cancer and one had experienced a spinal cord injury.
[ترجمه گوگل]ده بیمار به دلیل سرطان پروستات تحت درمان قرار گرفته بودند و یک نفر دچار آسیب نخاعی شده بود
[ترجمه ترگمان]ده بیمار برای سرطان پروستات درمان شده اند و یکی از آن ها آسیب نخاعی را تجربه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشتی (صفت)
spinal, tergal

صلبی (صفت)
consanguine, spinal

ظهری (صفت)
dorsal, spinal, neglected, tergal, thrown behind

فقراتی (صفت)
spinal

وابسته به تیره پشت (صفت)
spinal

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the spinal column, referring to the backbone
spinal means relating to your spine.

پیشنهاد کاربران

جناب سپهر عزیز
این واژه ارجاع به ستون فقرات دارد نه نخاع
نخاعی

بپرس