• : تعریف: a leafy green plant widely cultivated as a vegetable.
جمله های نمونه
1. spinach is a leafy vegetable
اسفناج یک سبزی برگ پهن است.
2. Spinach is a valuable source of iron.
[ترجمه Maniya :)] اسفناج دارای آهن فراوان است
|
[ترجمه گوگل]اسفناج منبع ارزشمند آهن است [ترجمه ترگمان]Spinach منبع بسیار ارزشمندی از آهن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Eating spinach is supposed to make you strong.
[ترجمه گوگل]خوردن اسفناج قرار است شما را قوی کند [ترجمه ترگمان]خوردن اسفناج باید شما را قوی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Spinach tends to boil down a lot.
[ترجمه گوگل]اسفناج تمایل زیادی به جوشیدن دارد [ترجمه ترگمان]Spinach تمایل دارد زیاد بجوشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Serve with cooked shredded spinach, leeks and courgettes.
[ترجمه گوگل]با اسفناج خرد شده پخته شده، تره فرنگی و کدو سبز سرو کنید [ترجمه ترگمان]این غذا را با اسفناج، اسفناج و courgettes سرو کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ooh, gross! I hate spinach!
[ترجمه Nazy] او! نه. من از اسفناج متنفرم
|
[ترجمه ...] اوه، حال به هم زنه! من از اسفناج متنفرم!
|
[ترجمه گوگل]اوه، ناخوشایند! من از اسفناج متنفرم! [ترجمه ترگمان]! اوه، شرم آوره! من از اسفناج متنفرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Spinach, chard, and other leafy greens are excellent in salads.
[ترجمه روشنک] اسفناج، برگ چغندر و سایر سبزیجات برگی تو سالاد عالین.
|
[ترجمه گوگل]اسفناج، شاتوت و سایر سبزیجات برگ دار در سالاد بسیار عالی هستند [ترجمه ترگمان]سبزیجات، chard و دیگر سبزیجات پر شاخ و برگ در سالاد بسیار عالی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The spinach was in her mouth when a terrible sound came from her throat the gaping croak of nausea.
[ترجمه گوگل]اسفناج در دهانش بود که صدای مهیبی از گلویش بلند شد، صدای تهوع [ترجمه ترگمان]اسفناج در دهانش بود که صدای مخوفی از گلوی او بیرون آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One day we sampled a delicious spinach soup with rice and carrots and a deep-flavored beef soup with potatoes.
[ترجمه گوگل]یک روز یک سوپ اسفناج خوشمزه با برنج و هویج و یک سوپ گوشت گاو با طعم عمیق با سیب زمینی را امتحان کردیم [ترجمه ترگمان]یک روز ما یک سوپ spinach خوش مزه با برنج و هویج و یک سوپ گوشت با طعم تلخ با سیب زمینی را نمونه برداری کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Squeeze excess juices out of spinach and stir into cheese mixture.
[ترجمه گوگل]آب اضافی اسفناج را بگیرید و در مخلوط پنیر هم بزنید [ترجمه ترگمان]اسید اضافی را از اسفناج خارج کرده و به مخلوط پنیر وارد کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Add leek shreds, parsley, spinach and remaining cider to pan, cover and cook for a further four minutes.
[ترجمه گوگل]تکه های تره فرنگی، جعفری، اسفناج و باقیمانده سیب را به تابه اضافه کنید، روی آن را بپوشانید و چهار دقیقه دیگر بپزید [ترجمه ترگمان]shreds، جعفری، اسفناج و شراب باقیمانده را به ماهی تابه اضافه کنید، و برای چهار دقیقه بیشتر بپزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Spinach is rich in iron and very good for you.
[ترجمه گوگل]اسفناج سرشار از آهن است و برای شما بسیار مفید است [ترجمه ترگمان]Spinach از آهن سرشار است و برای شما خیلی خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Pour cream over spinach. Sprinkle with onion salt and nutmeg.
[ترجمه گوگل]خامه را روی اسفناج بریزید با نمک پیاز و جوز هندی بپاشید [ترجمه ترگمان] برای اسفناج خوردن خامه بریز با نمک و جوز هندی کمک کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lettuce and spinach are particularly vulnerable to nitrogen uptake.
[ترجمه گوگل]کاهو و اسفناج به ویژه در برابر جذب نیتروژن آسیب پذیر هستند [ترجمه ترگمان]اسفناج و اسفناج نسبت به جذب نیتروژن بسیار آسیب پذیر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اسفناج (اسم)
spinach
خوراک اسفناج (اسم)
spinach
انگلیسی به انگلیسی
• green leafy vegetable of southwest asia; edible leaves of the spinach plant spinach is a vegetable with large green leaves that are often chopped into very small pieces and cooked.
پیشنهاد کاربران
spinach ( n ) ( spɪnɪtʃ ) =a vegetable with large, dark green leaves that are cooked or eaten in salads
1. ( عامیانه ) ماری جوانا. 2. ( عامیانه ) واحد پول آمریکا، دلار سبز، به دلیل شباهت رنگش به اسفناج . 3. معنی واقعی: اسفناج. مثال: Hey pal, you know where I can buy a bit of spinach ... [مشاهده متن کامل]
Sorry man, ain't got no spinach these days Look at this! One hundred dollars in good old American spinach I dream of finding a bag of spinach in the ditch every night
اسفناج Spinach نام علمی Spinacia oleracea
seaweed ( n. ) [? resemblance, ? underpinned in senses 2/3 via its consumption by cartoon hero Popeye the Sailorman]
spinach = اسفناج
اسامی سبزیجات به انگلیسی: asparagus = مارچوبه bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑 chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است ) ... [مشاهده متن کامل]
cabbage = کلم broccoli = کلم بروکلی 🥦 cauliflower = گل کلم Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی celery = کرفس lettuce = کاهو 🥬 leek = تره فرنگی chives = تره basil = ریحان dill = شوید cress = شاهی، ترتیزک coriander = گشنیز mushroom = قارچ onion = پیاز 🧅 spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه garlic = سیر 🧄 shallot = نوعی پیاز کوچک pea = نخود فرنگی pumpkin = کدو تنبل 🎃 spinach = اسفناج thyme = آویشن fennel = رازیانه، بادیان parsley = جعفری mint = نعنا green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز turnip = شلغم oregano = پونه کوهی sage = مریم گلی radish = تربچه tarragon = ترخون beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز okra = بامیه ( نوعی گیاه ) eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆 sweet potato = سیب زمینی شیرین yam = سیب زمینی هندی corn on the cob = بلال کامل 🌽 parsnip = هویج وحشی broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا
spinach is a vegetable with large green leaves that are often chopped into very small pieces and cooked. اسفناج