spin out

جمله های نمونه

1. The Government will try to spin out the conference into next autumn.
[ترجمه حميد جامي] دولت تلاش خواهد کرد تا این کنفرانس را به پاییز بعد موکول کند.
|
[ترجمه سارا] دولت تلاش خواهد کرد تا این کنفرانس را در پاییز آینده ادامه دهد
|
[ترجمه گوگل]دولت تلاش خواهد کرد تا کنفرانس را تا پاییز آینده برگزار کند
[ترجمه ترگمان]دولت تلاش خواهد کرد تا کنفرانس را در پاییز آینده دور بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spin out the talks as long as possible.
[ترجمه حميد جامي] مذاکرات را تا زمانی که ممکن است ادامه دهد.
|
[ترجمه مسعود] تا حد امکان مذاکرات را کش دهید
|
[ترجمه گوگل]گفتگوها را تا جایی که ممکن است ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]تا جای ممکن مذاکرات را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Corven plans to help large companies spin out smaller, entrepreneurial firms.
[ترجمه حميد جامي] برنامه های Corven به شرکت های بزرگ کمک می کند که شرکت های کوچکتر و کارآفرین را گسترش دهند.
|
[ترجمه گوگل]کورون قصد دارد به شرکت‌های بزرگ کمک کند تا شرکت‌های کوچک‌تر و کارآفرین را توسعه دهند
[ترجمه ترگمان]Corven قصد دارد به شرکت های بزرگ کمک کند تا شرکت های کوچک و کارآفرینی را دور بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Spin out also occurs after landing badly from a jump.
[ترجمه گوگل]چرخش به بیرون نیز پس از فرود بد از یک پرش رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین بعد از فرود آمدن به شدت از یک پرش اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is the government allowing social spending to spin out of control beyond the means of the taxpayers?
[ترجمه گوگل]آیا دولت اجازه می دهد هزینه های اجتماعی خارج از توان مالیات دهندگان خارج شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا دولت اجازه می دهد که هزینه های اجتماعی از کنترل فراتر از وسایل مالیات دهندگان خارج شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or else she could spin out the repair until it was too late and they had to get somebody else.
[ترجمه گوگل]یا در غیر این صورت او می تواند تعمیر را تا زمانی که خیلی دیر شده باشد و آنها مجبور به گرفتن یک نفر دیگر شوند
[ترجمه ترگمان]وگرنه می توانست ترمیم را تا زمانی که دیر شده بود، از خود دور کند و آن ها مجبور شدند که یک نفر دیگر را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps the moon would spin out of its orbit and come crashing into the earth.
[ترجمه گوگل]شاید ماه از مدار خود خارج شود و به زمین برخورد کند
[ترجمه ترگمان]شاید ماه از مدار خود دور شود و به زمین بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My job was to spin out the thread.
[ترجمه گوگل]کار من چرخاندن تاپیک بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه من این بود که نخ رو دربیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another option would be to spin out the units as publicly traded companies, either through initial public offerings or stock dividends to shareholders.
[ترجمه گوگل]گزینه دیگر این است که واحدها را به عنوان شرکت های سهامی عام، یا از طریق عرضه اولیه عمومی یا سود سهام به سهامداران، تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]گزینه دیگر این است که واحدها را به صورت شرکت های تجاری عمومی، یا از طریق عرضه عمومی اولیه یا سهام سهام به سهامداران، دور بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Almost every month I have to spin out money.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر ماه مجبورم پول بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر ماه باید پول دربیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most of these storms spin out over the open sea.
[ترجمه گوگل]بیشتر این طوفان ها بر فراز دریای آزاد می چرخند
[ترجمه ترگمان]بیشتر این طوفان ها بر فراز دریای آزاد می چرخند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Economize in order to make one's money spin out until next payday.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی کنید تا پول خود را تا روز بعد پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب تا وقتی که پول پرداخت می شد، پول درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Are you one to spin out of control, in despair?
[ترجمه گوگل]آیا شما فردی هستید که از کنترل خارج می شوید، در ناامیدی؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما از کنترل خارج شدید و از کنترل خارج شدید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You should cut back on expenditure to spin out the money till next pay day.
[ترجمه گوگل]شما باید هزینه ها را کاهش دهید تا پول را تا روز پرداخت بعدی بریزید
[ترجمه ترگمان]شما باید هزینه های خود را کاهش دهید تا این پول را تا روز بعد در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As the pole rotates the balls spin out levitating higher the faster the system spins.
[ترجمه گوگل]همانطور که قطب می چرخد، توپ ها به سمت بیرون می چرخند و بیشتر معلق می شوند، سیستم سریعتر می چرخد
[ترجمه ترگمان]وقتی که قطب شروع به چرخش می کند، سریع تر چرخش می کند و سیستم می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نخ ریسی

انگلیسی به انگلیسی

• extend a speech as much as possible, broaden a speech

پیشنهاد کاربران

Spin out something
توصیف جزئیات چیزی
طولانی کردن مدت زمان چیزی یا از دست دادن کنترل، به ویژه در یک وسیله نقلیه
طولانی کردن یک فعالیت بیشتر از نیاز یا از دست دادن کنترل به صورت مجازی، مانند از دست دادن کنترل یک وضعیت
مترادف: Prolong, drag out, lose control.
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد: Shorten, condense, maintain control.
مثال؛
He tried to spin out the meeting to avoid returning to his office.
The car spun out of control on the icy road.
She managed to spin out the suspense in her story until the very end.

ادامه دادن ( از لحاظ زمان )
Phrasal verb :
1 - spin something out
( British English )
به درازا کشاندن چیزی بیش از حد نیاز
طولانی تر کردن کاری بیش از اندازه لازم
Drag out
به عنوان مثال :
I’m paid by the hour, so I spin the work out as long as I can
...
[مشاهده متن کامل]

2 - spin something out
( British English )
مصرف کردن ( پول، غذا و . . . ) با دقت و به آرامی ( زیرا مقدار کافی از آن در دسترس نیست. )
Spin something out over
به عنوان مثال :
I’ve only got $10 left, so we’ll have to spin it out over the whole week
3 - American English :
به چرخش درآمدن یک خودرو ( وقتی که راننده، کنترل خودرو را از دست داده و خودرو شروع به چرخیدن دور خودش می کند. )

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/spin-out
spin out ( اقتصاد )
واژه مصوب: برون گذاری
تعریف: ایجاد بنگاهی جدید حاصل از تفکیک و تغییر ساختاری و بازآرایی بنگاه مادر ( parent company ) و دارایی ها و تجهیزات آن
چپ کردن ماشین
کش دادن .
لفت دادن
The car spun out of control when a tyre blew
از کنترل خارج شدن اتومبیل وقتی یه تایرش بترکه
طول دادن . کش دادن
lose control of a car, especially in a skid.

شرکت زایشی، شرکت یا موسسه ای که از دل شرکت دیگری بیرون میآید.
( a car ) slides and makes a turn rapidly in an un - controlled way
( of a driver or car ) lose control, especially in a skid.
"he oversteered on the correction, then lost it entirely and spun out"
به روشی گفته می شود که یک شرکت بخشی از�کسب و کار�خود را واگذار و یک نهاد کاملا مجزا ایجاد می کند تا بتواند بر یک محصول یا خدمت با بستر رشد قوی تر تمرکز نماید.
تقسیم شرکت به بخش های تجاری جداگانه
( وقت ) کش دادن؛ ( پول ) رساندن؛ یواش یواش خرج کردن؛ ( داستان ) طول و تفصیل دادن به، لفتش دادن
شرکت زایشی
شرکت با عناوینی چون اسپین - اوت ( به انگلیسی: spin - out ) یا استاربرست ( به انگلیسی: starburst ) به عملی گفته می شود که در آن یک شرکت، بخش های خود را به عنوان تجارت های جداگانه تقسیم می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس