spin one's wheels


1- بکسوات کردن 2- کار بیهوده کردن

پیشنهاد کاربران

عبارت **"spin one's wheels"** در زبان انگلیسی به معنای **تلاش کردن بدون پیشرفت یا نتیجه گرفتن، وقت و انرژی صرف کردن بی فایده** است.
- این عبارت از حرکت چرخ های خودرو در جایی که گیر کرده اند ( مثل گل یا شن ) گرفته شده است، جایی که چرخ ها می چرخند اما خودرو حرکت نمی کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- به صورت مجازی به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا گروه تلاش می کند اما به دلیل موانع یا شرایط نامناسب، پیشرفتی ندارد و درجا می زند.
- معمولاً بار معنایی منفی دارد و نشان دهنده ناامیدی یا بی نتیجه بودن تلاش ها است.
- - -
## معادل های فارسی
- درجا زدن
- تلاش بی فایده کردن
- وقت تلف کردن
- بی نتیجه کار کردن
- - -
## مثال ها
- *We’ve been spinning our wheels trying to fix this problem for weeks. *
( هفته هاست که داریم بی فایده تلاش می کنیم این مشکل را حل کنیم. )
- *If you don’t change your strategy, you’ll just spin your wheels. *
( اگر استراتژیت را تغییر ندهی، فقط درجا خواهی زد. )
- *The negotiations are spinning wheels with no progress. *
( مذاکرات بدون هیچ پیشرفتی درجا می زنند. )

بپرس