spin doctor

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) a representative, esp. of a politician, who gives a favorable interpretation for utterances and decisions.

جمله های نمونه

1. The spin doctors are trying to revive the party's fading image.
[ترجمه گوگل]اسپین داکترها در تلاش هستند تا تصویر محو حزب را احیا کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان اسپین سعی دارند تصویر محو این حزب را احیا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Late Victorian spin doctors fretted about the contempt in which the throne was held.
[ترجمه گوگل]اسپین‌پزشکان اواخر دوره ویکتوریا از تحقیر تاج و تخت ناراحت بودند
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوره ویکتوریا، پزشکان در مورد تحقیری که بر تخت سلطنت داشت آزرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It encompasses both the art of spin doctoring and also our fragile human need and ability to make huge leaps of faith.
[ترجمه گوگل]هم هنر اسپین داکتری را در بر می گیرد و هم نیاز و توانایی شکننده انسانی ما برای انجام جهش های عظیم ایمانی
[ترجمه ترگمان]هم چنین هم هنر درمان اسپین و هم چنین توانایی های شکننده انسان ما را در بر می گیرد و هم چنین توانایی و توانایی لازم برای ایجاد جهش بزرگ ایمان را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It will take a masterly spin doctor to conjure upbeat images from a bleak Kansas youth.
[ترجمه گوگل]برای تداعی کردن تصاویر شادی آور از یک جوان غمگین کانزاس، به یک پزشک متخصص نیاز است
[ترجمه ترگمان]این تیم، یک متخصص spin برای ادای تصاویر خوش بینانه از یک جوان افسرده در کانزاس به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The senator's spin doctors are working overtime to explain away his recent lawsuit.
[ترجمه گوگل]پزشکان اسپین داکتر سناتور در حال کار اضافی هستند تا شکایت اخیر او را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]دکترها دارن اضافه کاری کار می کنن تا شکایت اخیرش رو توضیح بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Critics stopped just short of charging the Spin Doctors with malpractice.
[ترجمه گوگل]منتقدان از اتهام زدن Spin Doctors به ​​قصور خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]منتقدان تنها در مدت کوتاهی به Spin Doctors علیه سو درمان ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And few bands tour as incessantly as the Spin Doctors.
[ترجمه گوگل]و تعداد کمی از گروه‌های موسیقی به‌اندازه Spin Doctors بی‌وقفه تور می‌روند
[ترجمه ترگمان]و تعداد کمی از باندها به صورت مداوم به عنوان \"اسپین دکترها\" حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They can stop hiring self-promoting celebrity spin doctors.
[ترجمه گوگل]آن‌ها می‌توانند از استخدام پزشکان اسپین‌پزشکی که خود را تبلیغ می‌کنند، خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند از استخدام افراد مشهور در استخدام افراد مشهور جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The prime minister's spin doctors paid great attention to women's magazines during the run-up to the poll.
[ترجمه گوگل]اسپین‌دکترهای نخست‌وزیری در طول انتخابات، توجه زیادی به مجلات زنان داشتند
[ترجمه ترگمان]در طول اجرای رای گیری، پزشکان اسپین نخست وزیر توجه زیادی به مجلات زنان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The election was won despite the spin doctors.
[ترجمه گوگل]انتخابات با وجود اسپین داکترها برنده شد
[ترجمه ترگمان]علی رغم اسپین دکترها، انتخابات پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For months, the spin doctors relied on the training imparted at such teaching hospitals as the Downing Street Policy Unit.
[ترجمه گوگل]برای ماه‌ها، اسپین‌دکترها بر آموزش‌های ارائه شده در بیمارستان‌های آموزشی مانند واحد سیاست‌گذاری داونینگ استریت تکیه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]برای ماه ها، پزشکان اسپین به سیستم آموزشی در چنین بیمارستان های آموزشی به عنوان واحد سیاست خیابان داونینگ اتکا داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is your speechwriter, your joke writer, your spin doctor, your makeup man, and your personal trainer.
[ترجمه گوگل]این سخنران شما، جوک نویس شما، اسپین دکتر شما، آرایشگر شما و مربی شخصی شماست
[ترجمه ترگمان]این speechwriter، نویسنده your، دکتر spin، مرد makeup و مربی personal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I guess we'd better hire a good spin doctor to come in and give him some quick coaching.
[ترجمه گوگل]من حدس می‌زنم بهتر است یک اسپین‌دکتر خوب استخدام کنیم تا بیاید و به او کمی مربیگری کند
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بهتر باشه یه دکتر خوب رو استخدام کنیم که بیاد تو و یه مربی سریع بهش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Journalist and spin doctor Campbell is perhaps best known for his role as Prime Minister Tony Blair's official spokesman.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگار و دکتر کمپبل شاید بیشتر به خاطر نقشش به عنوان سخنگوی رسمی نخست‌وزیر تونی بلر شناخته شود
[ترجمه ترگمان]به گفته سخنگوی رسمی تونی بلر، یک روزنامه نگار و پزشک اسپین احتمالا به خاطر نقش خود به عنوان نخست وزیر شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At 46 he's now director of corporate communications at Whitbread's Brewery what others might call a spin doctor.
[ترجمه گوگل]در 46 سالگی او اکنون مدیر ارتباطات شرکتی در کارخانه آبجوسازی ویتبرد است که دیگران ممکن است آن را دکتر اسپین‌دکتر بخوانند
[ترجمه ترگمان]در ۴۶ سالگی در حال حاضر مدیر ارتباطات شرکت در Brewery s است که دیگران ممکن است به پزشک اسپین تماس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who is employed to publish favorable commentary on the opinions and actions of a famous person (usually a politician) in order to prevent negative publicity
a spin doctor is someone who is skilled in public relations and who advises political parties on how to present their policies favourably; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

A spin doctor is someone who works in public relations and is skilled at manipulating the media and public opinion to create a favorable image for their client or organization. They are experts at spinning the facts to influence public perception.
...
[مشاهده متن کامل]

کسی است که در روابط عمومی کار می کند و در دستکاری رسانه ها و افکار عمومی برای ایجاد تصویری مطلوب برای مشتری یا سازمان خود مهارت دارد.
آنها در قلب حقایق برای تأثیرگذاری بر ادراک عمومی متخصص هستند.
The spin doctor was able to turn a negative story into a positive one by manipulating the facts.
Spin doctors play a crucial role in shaping public opinion and manipulating voters.
The spin doctor’s carefully crafted statements were designed to manipulate the narrative and control the story.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-manipulative/
مسئول روابط عمومی یک شخص مثل رییس جمهور یا . . .
سخنگوی دولت
someone whose job is to give information to the public in a way that gives the best possible advantage to a politician or organization
کسی که وظیفه اش ارائه اطلاعات سوگیرانه به مردم است به نحوی که بهترین مزیت ممکن را به یک سیاستمدار یا سازمان بدهد
...
[مشاهده متن کامل]

ماله کش/ ماست مالی کننده/
متخصص توجیه گری
سخنگوی جانبدار

سخنگوی حزبی، که استخدام میشود تا در مطبوعات و رسانه ها به نفع حزب خود به توجیه و تمجید بپردازد
سخنگو

کسی که تحریف واقعیات میکند
تحریف واقعیات
ماله کِش ( عامیانه )
محمدجواد ظریف
مبلغ، مروج، propagandist
متخصصان توجیه گری
سخنگو یا مشاور روابط عمومی که وظیفه دارد اطلاعاتی در خصوص یک سیاستمدار، سازمان یا . . . بدهد به روشی که مثبت تر از واقعیت به نظر برسد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس