spilt


زمان گذشته و اسم مفعول: spill

جمله های نمونه

1. cry over spilt milk
غصه ی عمل انجام شده ای را خوردن،بیهوده زاریدن

2. It's no use crying over spilt milk.
[ترجمه A.A] آب رفته به جوی ( ریخته شده ) باز نگردد / کاریه که شده بیخیال شو دیگه
|
[ترجمه گوگل]گریه کردن روی شیر ریخته شده فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]گریه کردن روی شیر بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is no good [use] crying over spilt milk.
[ترجمه گوگل]گریه کردن روی شیر ریخته شده خوب نیست
[ترجمه ترگمان]فایده ای ندارد که از شیر ریخته شده گریه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is no use crying over spilt milk.
[ترجمه گوگل]گریه کردن روی شیر ریخته شده فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]گریه کردن بر روی شیر ریخته شده بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is is no use crying over spilt milk.
[ترجمه گوگل]گریه کردن روی شیر ریخته شده فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]گریه کردن بر روی شیر ریخته شده بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I tried to soak up most of the spilt milk with a cloth.
[ترجمه A.A] من سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه پاک ( جذب ) کنم
|
[ترجمه گوگل]سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه خیس کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه خیس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She made such a fuss when Richard spilt a drop of wine on her blouse!
[ترجمه گوگل]وقتی ریچارد قطره ای شراب روی بلوزش ریخت، او چنان سر و صدا کرد!
[ترجمه ترگمان]وقتی ریچارد یک قطره شراب روی پیراهنش ریخت، این همه جار و جنجال راه انداخته بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Damn, I've spilt coffee down my blouse!
[ترجمه گوگل]لعنتی، قهوه ریخته ام روی بلوزم!
[ترجمه ترگمان]لعنتی، من قهوه رو از روی لباسم کشیدم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sand had spilt from the fire bucket.
[ترجمه گوگل]ماسه از سطل آتش ریخته بود
[ترجمه ترگمان]ماسه از سطل آتش بیرون ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ink spilt all over the desk.
[ترجمه گوگل]جوهر روی میز ریخت
[ترجمه ترگمان]جوهر روی میز ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whoops! That's the second time I've spilt coffee today!
[ترجمه گوگل]اوف این دومین بار است که امروز قهوه می ریزم!
[ترجمه ترگمان]! ووپس این دومین باری است که من امروز قهوه می ریزد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I spilt coffee on my silk shirt.
[ترجمه گوگل]قهوه را روی پیراهن ابریشمی ام ریختم
[ترجمه ترگمان]روی پیراهن ابریشمی خود قهوه ریختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who spilt ink on my book?
[ترجمه گوگل]چه کسی روی کتاب من جوهر ریخت؟
[ترجمه ترگمان]کی جوهر روی کتابم ریخته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Soak the spilt tea up with a cloth.
[ترجمه گوگل]چای ریخته شده را با یک پارچه خیس کنید
[ترجمه ترگمان]چای را با یک پارچه خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The meeting spilt over from the hall into the corridor.
[ترجمه گوگل]جلسه از سالن به راهرو کشیده شد
[ترجمه ترگمان]جلسه از راهرو گذشت و وارد راهرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] هر بخش یا شاخه ای از جریان تهویه .
[نساجی] منشعب شدن

پیشنهاد کاربران

ریختن و پاشیدن
از دیکشنری تحلیل گران:
spill :
ریزش، توپی، میله، تیکه کاغذ، ریختن، انداختن، پرت کردن، علوم مهندسی: جوش سرد
: spill ( to )
معماری: سرریز کردن
"especially "British English
a past tense and past participle of spill
❤️❤️❤️
جدا شدن زن و شوهر

بپرس