spilled

جمله های نمونه

1. he spilled some of the things i had told him
برخی از چیزهایی را که به او گفته بودم افشا کرد.

2. light spilled out through the windows
نور از پنجره ها به خارج پراکنده می شد.

3. she spilled the milk on the floor
شیر را روی کف اتاق ریخت.

4. the crowd spilled over into the square
جمعیت ریختند توی میدان.

5. the donkey spilled everyone who tried to ride him
آن الاغ هر کسی را که می خواست سوارش شود به زیر می انداخت.

6. the motorcycle skidded and spilled the driver in the dust
موتورسیکلت لیز خورد و راننده را به خاک افکند.

7. the cotton sponged up the spilled milk
پنبه شیر ریخته شده را جذب کرد.

8. some cotton can soak up the spilled water
قدری پنبه می تواند آب ریخته شده را جذب کند.

9. the string snapped and the pearls spilled on the sidewalk
ریسمان پاره شد و مرواریدها ریخت روی پیاده رو.

10. he dropped the sack and the sugar spilled all over the ground
کیسه را انداخت و شکرها روی زمین پخش شد.

11. he who escapes will have his blood spilled
هر کسی فرار کند خونش ریخته خواهد شد.

12. use a paper towel to soak up the spilled oil
برای جذب روغن ریخته شده یک حوله ی کاغذی به کار ببر.

پیشنهاد کاربران

مثال:
You, the resilient people of Lebanon and Palestine, who are courageous fighters and patient, appreciative people, know that these martyrdoms and spilled blood will not weaken your movement. [On the contrary], they will strengthen it.
...
[مشاهده متن کامل]

شما مردم مقاوم لبنان و فلسطین که مبارزان شجاع و صبور و انسانهایی قدرشناس هستید بدانید که این شهادتها و خونهای �ریخته شده� حرکت شما را ضعیف نخواهد کرد اتفاقا برعکس آن را قوی تر خواهد کرد.

ریخته شده
پخش شده
برای ریختنی که باعث پاشیدن یا پخش شدن میشه به کار میره چه مایع چه جامد مثل شکر
1. an occasion when someone is removed from a position of
power in a party or government and replaced
2. an amount of something that has come out of a container
Spilled = یعنی ریختن فقط برای مایعات ولی Puor = یعنی ریختن فقط برای جامدات که بیشتر در آشپزی استفاده میشه
ریختن هم برای مایعات وهم برای جامدات
ریختن{فقط برای مایعات}

بپرس