🔹 معادل فارسی پیشنهادی: دل درد دل کردن / همه چیز را گفتن / راز دل را فاش کردن
🔹 مثال ها:
He spilled his guts about the breakup. درباره ی جدایی ش همه چیز رو گفت.
I didn’t mean to spill my guts — I just needed someone to listen. نمی خواستم همه چیز رو بگم — فقط نیاز داشتم یکی گوش بده.
... [مشاهده متن کامل]
She spilled her guts to the therapist during the session. در جلسه ی درمانی، همه ی احساساتش رو با درمانگر در میان گذاشت.
🔹 مترادف ها: open up • confide • bare your soul • let it all out • pour your heart out
🔹 مثال ها:
He spilled his guts about the breakup. درباره ی جدایی ش همه چیز رو گفت.
I didn’t mean to spill my guts — I just needed someone to listen. نمی خواستم همه چیز رو بگم — فقط نیاز داشتم یکی گوش بده.
... [مشاهده متن کامل]
She spilled her guts to the therapist during the session. در جلسه ی درمانی، همه ی احساساتش رو با درمانگر در میان گذاشت.
🔹 مترادف ها: open up • confide • bare your soul • let it all out • pour your heart out
هر چی تو دلته بریز بیرون!
حقیقت را بگو، راستش رو بگو
حرف دلت رو بزن