1. He was dressed in spiffy blue pinstripes and expensive black shoes and sported a peach-colored hanky in his front pocket.
[ترجمه گوگل]او با راه راههای آبی و کفشهای مشکی گرانقیمت پوشیده بود و در جیب جلوییاش یک هانکی هلویی رنگ داشت
[ترجمه ترگمان]لباس آبی رنگی پوشیده بود و کفش های کتانی گران قیمت در جیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس آبی رنگی پوشیده بود و کفش های کتانی گران قیمت در جیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Plus, there are other spiffy reasons for the Council to approve the project:
[ترجمه گوگل]به علاوه، دلایل نادرست دیگری برای تصویب این پروژه توسط شورا وجود دارد:
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دلایل دیگری نیز برای تصویب این پروژه وجود دارد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دلایل دیگری نیز برای تصویب این پروژه وجود دارد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Eliminating the complex line, emphasizing the spiffy cutting and the ornate detail. keeping emotional design and rational attitude.
[ترجمه گوگل]از بین بردن خط پیچیده، تأکید بر برش ضخیم و جزئیات آراسته حفظ طراحی احساسی و نگرش منطقی
[ترجمه ترگمان]از بین بردن خط پیچیده، با تاکید بر برش spiffy و جزئیات پر نقش طراحی عاطفی و نگرش عقلانی را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از بین بردن خط پیچیده، با تاکید بر برش spiffy و جزئیات پر نقش طراحی عاطفی و نگرش عقلانی را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Now, it's a spiffy blue court with bleachers and glass backboards.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این یک دادگاه آبی تند با سفید کننده ها و تخته های شیشه ای است
[ترجمه ترگمان]حالا، این یک دادگاه آبی spiffy با صندلی ها و backboards شیشه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا، این یک دادگاه آبی spiffy با صندلی ها و backboards شیشه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Brief figuring style, neat and spiffy prints in and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه گوگل]استایل کوتاه، چاپهای شیک و شیک و طراحی باریک شیک، احساسات شیک شما را نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و spiffy در طراحی باریک و مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و spiffy در طراحی باریک و مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Air Force One is one spiffy ride, Obama says.
[ترجمه گوگل]اوباما میگوید ایر فورس وان یک سواری گیجکننده است
[ترجمه ترگمان]اوباما می گوید که نیروی هوایی یکی از ride دوچرخه سواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوباما می گوید که نیروی هوایی یکی از ride دوچرخه سواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You can make your own spiffy pots out of black-and-white newspaper.
[ترجمه گوگل]شما می توانید گلدان های تند خود را از روزنامه سیاه و سفید درست کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ظروف spiffy خود را از یک روزنامه سیاه و سفید بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ظروف spiffy خود را از یک روزنامه سیاه و سفید بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Maybe you typed it into that spiffy new productivity app only to have it buried in other screens.
[ترجمه گوگل]شاید آن را در آن برنامه بهره وری جدید تایپ کرده باشید تا در صفحه های دیگر دفن شود
[ترجمه ترگمان]شاید آن را تایپ کرده بودید که یک برنامه بهره وری جدید را فقط برای اینکه آن را در صفحات دیگر دفن کنند تایپ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید آن را تایپ کرده بودید که یک برنامه بهره وری جدید را فقط برای اینکه آن را در صفحات دیگر دفن کنند تایپ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Brief figuring style, neat and spiffy prints in front, and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه گوگل]استایل مختصر، طرحهای شیک و شیک جلو، و طراحی شیک باریک، احساسات شیک شما را نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]یک روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و تمیز در جلو، و طراحی محدود مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و تمیز در جلو، و طراحی محدود مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The spiffy thing is to hit the sack at once.
[ترجمه گوگل]چیز بد این است که یکباره به گونی ضربه بزنی
[ترجمه ترگمان]مساله مهم اینه که یه بار به این کیسه ضربه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مساله مهم اینه که یه بار به این کیسه ضربه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You look spiffy in your new outfit.
[ترجمه گوگل]شما در لباس جدیدتان تند به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] توی لباس جدیدت خیلی خوشگل شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] توی لباس جدیدت خیلی خوشگل شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You're sure spiffy in your new dress.
[ترجمه گوگل]شما مطمئناً در لباس جدید خود تیپ هستید
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که لباس جدید پوشیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که لباس جدید پوشیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The grunts out in the jungle thought we were always spiffy and clean, but they were sadly mistaken.
[ترجمه گوگل]غرغرهای جنگلی فکر می کردند که ما همیشه تند و تمیز هستیم، اما آنها متأسفانه در اشتباه بودند
[ترجمه ترگمان]صدای خر خر در جنگل می گفت که ما همیشه spiffy و پاکیزه بودیم، اما متاسفانه اشتباه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای خر خر در جنگل می گفت که ما همیشه spiffy و پاکیزه بودیم، اما متاسفانه اشتباه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I tried to avoid my usual error of making the head too large and went too far in the other direction, although the lankiness does look kind of spiffy.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از اشتباه همیشگی خود که سر را خیلی بزرگ میکردم اجتناب کنم و در جهت دیگر خیلی دور رفتم، هرچند که درازی بهنظر میرسد یک جورهایی تند به نظر میرسد
[ترجمه ترگمان]سعی کردم اشتباه همیشگی خود را نادیده بگیرم و از آن طرف دیگر به طرف دیگر رفتم، هرچند که lankiness به نظر یک جور spiffy می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کردم اشتباه همیشگی خود را نادیده بگیرم و از آن طرف دیگر به طرف دیگر رفتم، هرچند که lankiness به نظر یک جور spiffy می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید