spiel

/ˈspiːl//ʃpiːl/

چرب زبانی کردن، شیره مالی کردن، از چیزی دم زدن، (خودمانی)، چرب زبانی (مثلا برای فروش چیزی)، از چیزی دم زدن he was always spieling about why teachers should rule the world همیشه دربارهیاین که چرا باید معلمان بر دنیا حکومت کنند داد سخن میداد spiel off از حفظ خواندن یا گفتن، برشمردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a usu. rehearsed talk or speech that is used to sell, persuade, or amuse.

جمله های نمونه

1. spiel off
از حفظ خواندن یا گفتن،برشمردن

2. The salesman gave a long spiel about why we should buy his product.
[ترجمه گوگل]فروشنده در مورد اینکه چرا باید کالای او را بخریم، توضیح طولانی داد
[ترجمه ترگمان]فروشنده توضیح زیادی داد که چرا ما باید محصول او را بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A salesman started giving us a spiel about life insurance.
[ترجمه گوگل]یک فروشنده شروع به ارائه یک برنامه در مورد بیمه عمر کرد
[ترجمه ترگمان]فروشنده شروع به سخنرانی در مورد بیمه عمر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They gave us a long spiel about why we needed to install double glazing in our house.
[ترجمه گوگل]آنها به ما توضیح طولانی دادند که چرا باید در خانه خود شیشه دوجداره نصب کنیم
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره اینکه چرا باید شیشه پنجره را در خانه مان نصب کنیم، به ما یک سخنرانی طولانی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The salesman went into a long spiel about the merits of the new design.
[ترجمه گوگل]فروشنده در مورد شایستگی های طراحی جدید به بحثی طولانی پرداخت
[ترجمه ترگمان]فروشنده در مورد شایستگی های طراحی جدید به سخنرانی طولانی مشغول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cliff was still delivering his spiel upstairs.
[ترجمه گوگل]کلیف هنوز در حال تحویل اشل خود به طبقه بالا بود
[ترجمه ترگمان]کلیف هنوز در حال سخنرانی در طبقه بالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He goes off into a little spiel.
[ترجمه گوگل]او کمی به حال خود می رود
[ترجمه ترگمان]او شروع به سخنرانی کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When my turn comes I condense my spiel and show my three-by-five card.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت من می رسد، اسپیلم را متراکم می کنم و کارت سه در پنج را نشان می دهم
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت من رسید، spiel را منقبض و نشان دهم - پنج کارت را نشان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then there is a spiel about the pearl, signed Tecla.
[ترجمه گوگل]و سپس داستانی در مورد مروارید با امضای Tecla وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و در این صورت a درباره مروارید وجود دارد که Tecla امضا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The spiel of PR company rainmakers is that PR delivers public esteem more efficiently than advertisements.
[ترجمه گوگل]طلسم باران‌سازان شرکت روابط عمومی این است که روابط عمومی نسبت به تبلیغات، احترام عمومی را کارآمدتر به ارمغان می‌آورد
[ترجمه ترگمان]spiel شرکت PR rainmakers این است که PR ارزش عمومی را به طور موثرتری نسبت به تبلیغات نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Du musst hier jedes Spiel gewinnen, sonst gibt es sofort negative Schlagzeilen.
[ترجمه گوگل]Du musst hier jedes Spiel gewinnen, sonst gibt es sofort negative Schlagzeilen
[ترجمه ترگمان] Du hier jedes Spiel، sonst gibt sofort Schlagzeilen Schlagzeilen negative negative Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen Schlagzeilen es es es es es es es es es es es es es es es es es es es es
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wir haben nur ein Ziel: das Spiel gewinnen ! Da bleibt f ü r private Unternehmungen wenig Zeit.
[ترجمه گوگل]Wir haben Nur ein Ziel: das Spiel gewinnen! Da bleibt f ü r خصوصی Unternehmungen wenig Zeit
[ترجمه ترگمان]نور معرفت نور به این صورت است: داس Spiel! Da دی bleibt دی زیت و دی زیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boy can spiel off all the country's names in the world.
[ترجمه گوگل]پسر می تواند نام همه کشور در جهان را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]پسرک می تواند همه اسما نها را در دنیا بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Denn : Nach jedem wichtigen Spiel geht der FCB - Youngster auf Trikot - Jagd und tauscht sein Shirt!
[ترجمه گوگل]Denn : Nach jedem wichtigen Spiel geht der FCB - Youngster auf Trikot - Jagd und tauscht sein Shirt!
[ترجمه ترگمان]۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵ - ۵
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• long speech or talk that is designed to persuade or entertain (informal)
make a long speech that is designed to persuade or entertain, talk extensively (informal)
a spiel is a speech that someone makes, usually one that they have made many times before and often one in which they try to persuade you to do something or buy something; used in informal english, showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

یک سخنرانی طولانی یا مجلل که معمولاً به منظور متقاعد کردن یا تبلیغ چیزی ارائه می شود.
اغلب با فروش و بازاریابی مرتبط است، جایی که گوینده سعی می کند یک محصول یا ایده را به جذاب ترین شکل ارائه دهد. همچنین می تواند به طور گسترده تری برای توصیف هر گفتار متقاعدکننده یا پرشور استفاده شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Pitch, sales talk, presentation.
مثال؛
The salesman gave a long spiel about the benefits of the product.
She listened patiently to his spiel before making a decision.
He started his spiel with a joke to engage the audience.

نطق تکراری و غالبا خسته کننده
چرب زبانی
داد سخن دادن
( دیل بازلئغ به ترکی, آی ائله الئرم، آی بئله الئرم )
زیاده گویی کردن speak at great length
Nick delivers his whole spiel, telling her how much he loves her and wants to spend his life with her

بپرس