spiciness

/ˈspaɪsɪnəs//ˈspaɪsɪnəs/

خوشمزگی، تند وتیزی

جمله های نمونه

1. The spiciness of the sausage played well against the sweetness of the creamy sauce that accompanied the mushrooms.
[ترجمه گوگل]تندی سوسیس به خوبی در برابر شیرینی سس خامه ای که قارچ ها را همراهی می کرد، بازی کرد
[ترجمه ترگمان]The کالباس در برابر شیرینی سس کرم رنگ که به همراه قارچ ها بود خوب بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sensation of spiciness is the result of the activation of pain receptors in the tongue.
[ترجمه ماری] احساس تندی نتیجه ی فعالیت گیرنده های درد در زبان است
|
[ترجمه گوگل]احساس تندی در نتیجه فعال شدن گیرنده های درد در زبان است
[ترجمه ترگمان]حس of نتیجه فعال سازی گیرنده های درد در زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Spicy means pain. The sensation of spiciness is the result of the activation of pain receptors in the tongue.
[ترجمه گوگل]تند یعنی درد احساس تندی در نتیجه فعال شدن گیرنده های درد در زبان است
[ترجمه ترگمان]تند به معنای درد است حس of نتیجه فعال سازی گیرنده های درد در زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For that extra spiciness, add powdered nutmeg to taste.
[ترجمه گوگل]برای تندی بیشتر، پودر جوز هندی را به مزه اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]، برای اون spiciness اضافه به مزه جوز هندی اضافه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are different degrees of spiciness . You can choose not too spicy, medium spicy or extra spicy.
[ترجمه گوگل]درجات مختلف تندی وجود دارد می توانید نه خیلی تند، متوسط ​​تند یا تند را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]درجات مختلفی از spiciness وجود دارد شما می توانید تند، تند و یا تند تند را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sour, sweet, bitter, spiciness and fishiness numb our taste bud so that we can't taste the light sweet.
[ترجمه گوگل]ترش، شیرین، تلخ، تندی و ماهیگیری جوانه چشایی ما را بی حس می کند تا نتوانیم طعم شیرینی سبک را بچشیم
[ترجمه ترگمان]شور، شیرین، تلخ، spiciness و fishiness ما را کرخ می کند تا مزه شیرین را بچشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Though I love chilli and spiciness I've always struggled with this family of flavours.
[ترجمه گوگل]اگرچه من عاشق فلفل دلمه ای و تند هستم، اما همیشه با این خانواده از طعم ها مبارزه کرده ام
[ترجمه ترگمان]اگرچه من فلفل چیلی و spiciness را دوست دارم اما همیشه با این خانواده طعم ها مبارزه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The alcohol boils away, and the spiciness ought to obliterate any taste of the wine.
[ترجمه گوگل]الکل از بین می رود و تند بودن آن باید هر طعمی از شراب را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]الکل از بین می رود و the باید طعم شراب را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sour, sweet, bitter, spiciness and fishiness numb our taste bud so that we cannot taste the light sweet.
[ترجمه گوگل]ترش، شیرین، تلخ، تندی و ماهیگیری جوانه چشایی ما را بی حس می کند تا طعم شیرینی سبک را نتوانیم بچشیم
[ترجمه ترگمان]شور، شیرین، شیرین، تلخ و fishiness، مزه ما را کرخ می کند و ما نمی توانیم طعم شیرین را مزه مزه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Years later, having had many 4-alarm Sichuan meals, I actually miss and crave the mala sensation (numbing spiciness) if I don't eat Sichuan for a week or more.
[ترجمه گوگل]سال‌ها بعد، با خوردن وعده‌های غذایی 4 زنگ ساعت سیچوان، اگر برای یک هفته یا بیشتر سیچوان نخورم، در واقع حس مالا (تندی بی‌حس‌کننده) را از دست می‌دهم و هوس می‌کنم
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد، در حالی که بسیاری از غذاهای آماده در استان سیچوان را داشتم، واقعا دلم برای احساس mala (numbing spiciness)تنگ شده بود (numbing spiciness)اگر ایالت سیشوان را به مدت یک هفته یا بیشتر نمی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most distinguishing feature of the Korean food is the spiciness.
[ترجمه گوگل]بارزترین ویژگی غذای کره ای تندی بودن آن است
[ترجمه ترگمان]برجسته ترین ویژگی غذای کره، spiciness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An alcohol-based pepper extract is progressively diluted in sugar water and tasted until its spiciness can no longer be discerned.
[ترجمه گوگل]عصاره فلفل الکلی به تدریج در آب قند رقیق می شود و تا زمانی که تندی آن دیگر قابل تشخیص نباشد، مزه می شود
[ترجمه ترگمان]عصاره فلفل بر پایه الکل به تدریج در آب شکر رقیق می شود و طعم آن تا زمانی که spiciness دیگر نمی تواند تشخیص داده شود، کم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first rush of effervescent sweetness paired with the dark balsamic spiciness is quite memorable.
[ترجمه گوگل]اولین عجله شیرینی جوشان همراه با ادویه بالزامیک تیره کاملا به یاد ماندنی است
[ترجمه ترگمان]اولین هجوم of پرهیجان با the dark، کاملا به یاد ماندنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are but five flavors in life - sourness, sweetness, bitterness, spiciness and saltiness. For those who have lived in Yantian for generations, the primary flavor is saltiness.
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشی، شیرینی، تلخی، تندی و شوری برای کسانی که نسل‌ها در یانتیان زندگی کرده‌اند، طعم اصلی شوری است
[ترجمه ترگمان]تنها پنج طعم در زندگی وجود دارد: ترش کردن، شیرینی، تلخی، spiciness و saltiness برای آن هایی که برای نسل ها در Yantian زندگی کرده اند، طعم اولیه saltiness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being spicy, state of being flavored with spices, piquancy; raciness, somewhat indelicate behavior or speech

پیشنهاد کاربران

بپرس