spherical

/sˈferɪkl̩//ˈsferɪkl̩/

معنی: مدور، مستدیر، کروی، گوی مانند
معانی دیگر: به شکل کره، کره دیس، گوی سان، وابسته به ستارگان یا سیارات، (نجوم قدیم - ستاره خوانی) مدار اجرام سماوی به دور زمین (spheric هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: spheric (adj.), spherically (adv.), sphericality (n.)
(1) تعریف: having or nearly having the shape of a sphere; rounded; globular.
مشابه: global, round

(2) تعریف: of or concerning a sphere, or formed on the surface of a sphere, as a geometric figure.

(3) تعریف: of or concerning heavenly bodies, esp. as considered to influence human nature and events.

جمله های نمونه

1. a spherical surface
سطح کروی

2. He studies spherical geometry.
[ترجمه گوگل]او هندسه کروی را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]او هندسه کروی را مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Earth is not perfectly spherical.
[ترجمه گوگل]زمین کاملاً کروی نیست
[ترجمه ترگمان]زمین کاملا کروی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Figure 1 shows one two-dimensional surface, a spherical surface; and Fig. 2 shows another, a cylindrical surface.
[ترجمه گوگل]شکل 1 یک سطح دو بعدی، یک سطح کروی را نشان می دهد و شکل 2 دیگری، یک سطح استوانه ای را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ یک سطح دو بعدی، یک سطح کروی را نشان می دهد؛ و شکل ۲ یک سطح استوانه ای دیگر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We specialize to the case of a spherical surface whose cross-section is shown in Fig.
[ترجمه گوگل]ما در مورد یک سطح کروی که سطح مقطع آن در شکل نشان داده شده است تخصص داریم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد سطح یک سطح کروی که سطح مقطع آن در شکل شکل نشان داده شده است، تخصص داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My contribution is using perfectly spherical surfaces, adding the rim but retaining the outside spherical surface.
[ترجمه گوگل]سهم من استفاده از سطوح کاملاً کروی، اضافه کردن لبه اما حفظ سطح کروی بیرونی است
[ترجمه ترگمان]سهم من از سطوح کاملا کروی استفاده می کند، و لبه را اضافه می کند، اما سطح خارجی بیرون را نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How did these rings fit into a spherical universe?
[ترجمه گوگل]چگونه این حلقه ها در یک جهان کروی قرار گرفتند؟
[ترجمه ترگمان]این حلقه ها چطور به یک دنیای کروی وارد شدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. La Geode, in Paris, is a unique spherical building with a cinema inside.
[ترجمه گوگل]La Geode، در پاریس، یک ساختمان کروی منحصر به فرد با یک سینما در داخل است
[ترجمه ترگمان]La Geode، در پاریس، یک ساختمان کروی منحصر به فرد با یک سینما در داخل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The earth is not quite spherical, because it is slightly flat at the poles.
[ترجمه گوگل]زمین کاملاً کروی نیست، زیرا در قطب ها کمی صاف است
[ترجمه ترگمان]زمین کاملا کروی نیست، چون در قطب ها کمی صاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the case of a two-dimensional spherical surface it would simply reproduce the sphere.
[ترجمه گوگل]در مورد یک سطح کروی دو بعدی، به سادگی کره را بازتولید می کند
[ترجمه ترگمان]در حالتی که یک سطح کروی دو بعدی، کره را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ovum is roughly spherical or slightly egg-shaped.
[ترجمه گوگل]تخمک تقریباً کروی یا کمی تخم مرغی شکل است
[ترجمه ترگمان]The تقریبا کروی یا کمی تخم مرغی شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The spherical pressure hull formed the head of a flimsy, arrow-shaped structure more than a hundred yards long.
[ترجمه گوگل]بدنه فشار کروی شکل، سر یک ساختار شلوغ و پیکانی شکل را به طول بیش از صد یارد تشکیل می داد
[ترجمه ترگمان]بدنه فشاری کروی، شکل یک سازه به شکل پیکان را تشکیل می داد که بیش از صد یارد طول داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This absorption band comes from the spherical geometry of the particles and the particular optical properties of the gold.
[ترجمه گوگل]این نوار جذبی از هندسه کروی ذرات و خواص نوری خاص طلا ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این باند جذبی از هندسه کروی ذرات و خواص نوری ویژه ای از طلاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In practice natural sediments are rarely composed of spherical grains, and most contain assemblages of many shapes.
[ترجمه گوگل]در عمل رسوبات طبیعی به ندرت از دانه های کروی تشکیل شده اند و اکثراً دارای مجموعه هایی با اشکال مختلف هستند
[ترجمه ترگمان]در عمل رسوبات طبیعی به ندرت از دانه های کروی تشکیل شده اند و اغلب دارای پیوستگی انواع بسیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such inconsistencies make it impossible to cover a spherical surface using Cartesian coordinates.
[ترجمه گوگل]چنین ناهماهنگی هایی پوشش یک سطح کروی را با استفاده از مختصات دکارتی غیرممکن می کند
[ترجمه ترگمان]چنین inconsistencies امکان پوشش سطح کروی با استفاده از مختصات دکارتی را غیر ممکن می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدور (صفت)
round, circular, spherical, roundish, orbicular, terete

مستدیر (صفت)
rounded, circular, spherical, orbicular

کروی (صفت)
spherical, orbicular, global, globular, spheral

گوی مانند (صفت)
spherical, globular

تخصصی

[شیمی] کروی
[برق و الکترونیک] کروی
[فوتبال] گرد-کروی
[ریاضیات] کروی

انگلیسی به انگلیسی

• shaped like a sphere, globular; of or pertaining to a sphere; of or pertaining to a celestial body
something that is spherical is shaped like a sphere.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sphere / sphericity / spherule
✅️ صفت ( adjective ) : spherical ( spheric ) / spheral
✅️ قید ( adverb ) : spherically
کروی
The Earth is spherical in shape
زمین از نظر شکل کروی است
در مهندسی زمین شناسی، معد و عمران به معنی استریونت می باشد.
استریونت

بپرس