spender

/ˈspendər//ˈspendə/

گسارنده، خرج کننده، صرف کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who spends, esp. one known to spend large sums of money.
متضاد: saver

جمله های نمونه

1. a lavish spender
آدم گشاده دست در خرج

2. he is a free spender
او راحت پول خرج می کند.

3. He was always a lavish spender.
[ترجمه گوگل]او همیشه خرج می کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه یک spender بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She pegged him as a big spender.
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک خرج بزرگ میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یک spender بزرگ در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the early 1980s, Dale Spender edited a collection of essays assessing the impact of feminism on the academic disciplines.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، دیل اسپندر مجموعه ای از مقالات را در مورد ارزیابی تأثیر فمینیسم بر رشته های دانشگاهی ویرایش کرد
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، دیل spender مجموعه ای از مقالات ارزیابی تاثیر فمینیسم در رشته های دانشگاهی را ویرایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Government has become Britain's biggest spender on advertising.
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا به بزرگترین خرج کننده تبلیغات تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]دولت به بزرگ ترین spender در زمینه تبلیغات تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Britain would then become the third highest spender on international development.
[ترجمه گوگل]در این صورت بریتانیا سومین کشوری خواهد بود که بیشترین هزینه را برای توسعه بین المللی می کند
[ترجمه ترگمان]بریتانیا پس از آن سومین spender بزرگ در زمینه توسعه بین المللی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The self-supporting peasant was transformed into a spender of money, for all the things he needed were now in the shops.
[ترجمه گوگل]دهقانی که از خود حمایت می کرد به یک پول خرج کننده تبدیل شد، زیرا همه چیزهایی که او نیاز داشت اکنون در مغازه ها بود
[ترجمه ترگمان]دهقانی که از حمایت خود حمایت می کرد، به مقدار زیادی پول تبدیل شد، زیرا همه چیزهایی که مورد نیاز بود اکنون در مغازه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For example, we don't think we're spender, but we have trouble saving money.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما فکر نمی کنیم که خرج می کنیم، اما در پس انداز پول مشکل داریم
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما فکر نمی کنیم که ما spender، اما در صرفه جویی در پول مشکل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once the compulsive spender stops at the mall, she will be unable to control her spending.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرد اجباری در مرکز خرید توقف می کند، نمی تواند مخارج خود را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]وقتی spender وسواسی در مرکز خرید متوقف می شود، او قادر نخواهد بود مخارج خود را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's a big eater / spender, ie She eats / spends a lot.
[ترجمه گوگل]او یک خوار / خرج کننده بزرگ است، یعنی خیلی می خورد / خرج می کند
[ترجمه ترگمان]او یک خوار و spender بزرگ است، یعنی غذا را می خورد \/ خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meet The Biggest Spender In Sports.
[ترجمه گوگل]با بزرگترین خرج کننده در ورزش آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]با بزرگ ترین متخصص ورزشی در ورزش ملاقات کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kevin Rudd tries to be a prudent big spender.
[ترجمه گوگل]کوین راد سعی می کند یک خرج بزرگ محتاطانه باشد
[ترجمه ترگمان]کوین رود می کوشد تا a بزرگ محتاط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both will say the other is the bigger spender.
[ترجمه گوگل]هر دو خواهند گفت که دیگری خرج‌کننده‌تر است
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها خواهند گفت که دیگری the بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Since America is the biggest spender in space, its approach will heavily influence the world's.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آمریکا بزرگترین خرج کننده فضا است، رویکرد آن به شدت بر روی جهان تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آمریکا بزرگ ترین spender در فضا است، رویکرد آن به شدت بر جهان تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who spends money; one who wastes money, spendthrift
you use spender to refer to someone who spends money, especially when you want to say how much they spend. for example, a high spender spends a lot of money.

پیشنهاد کاربران

This term refers to someone who spends a lot of money, often in a lavish or extravagant manner. It is used to describe individuals who have a tendency to splurge or indulge in luxury items.
کسی که پول زیادی را خرج می کند، اغلب به شیوه ای تجملاتی یا ولخرجی.
...
[مشاهده متن کامل]

این برای توصیف افرادی استفاده می شود که تمایل به ولخرجی یا زیاده روی در اقلام لوکس دارند.
مثال؛
She’s always shopping at expensive boutiques and dining at fancy restaurants, she’s such a big spender.
In a discussion about personal finance, someone might say, “Being a big spender can lead to financial trouble if you don’t manage your expenses. ”
A friend might jokingly comment, “You’re the biggest spender I know, always treating yourself to the best things. ”

۱. هزینه کننده. خرج کننده ۲. آدم خراج. ولخرج
مثال:
Are you a spender or a saver?
أیا شما یک {آدم} هزینه کننده و ولخرج هستید یا یک پس انداز کننده؟
ولخرج
هزینه کننده
ولخرج، خراج، کسی که فقط خرج می کند

بپرس