1. a lavish spender
آدم گشاده دست در خرج
2. he is a free spender
او راحت پول خرج می کند.
3. He was always a lavish spender.
4. She pegged him as a big spender.
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک خرج بزرگ میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یک spender بزرگ در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In the early 1980s, Dale Spender edited a collection of essays assessing the impact of feminism on the academic disciplines.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، دیل اسپندر مجموعه ای از مقالات را در مورد ارزیابی تأثیر فمینیسم بر رشته های دانشگاهی ویرایش کرد
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، دیل spender مجموعه ای از مقالات ارزیابی تاثیر فمینیسم در رشته های دانشگاهی را ویرایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Government has become Britain's biggest spender on advertising.
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا به بزرگترین خرج کننده تبلیغات تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]دولت به بزرگ ترین spender در زمینه تبلیغات تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Britain would then become the third highest spender on international development.
[ترجمه گوگل]در این صورت بریتانیا سومین کشوری خواهد بود که بیشترین هزینه را برای توسعه بین المللی می کند
[ترجمه ترگمان]بریتانیا پس از آن سومین spender بزرگ در زمینه توسعه بین المللی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The self-supporting peasant was transformed into a spender of money, for all the things he needed were now in the shops.
[ترجمه گوگل]دهقانی که از خود حمایت می کرد به یک پول خرج کننده تبدیل شد، زیرا همه چیزهایی که او نیاز داشت اکنون در مغازه ها بود
[ترجمه ترگمان]دهقانی که از حمایت خود حمایت می کرد، به مقدار زیادی پول تبدیل شد، زیرا همه چیزهایی که مورد نیاز بود اکنون در مغازه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For example, we don't think we're spender, but we have trouble saving money.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما فکر نمی کنیم که خرج می کنیم، اما در پس انداز پول مشکل داریم
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما فکر نمی کنیم که ما spender، اما در صرفه جویی در پول مشکل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Once the compulsive spender stops at the mall, she will be unable to control her spending.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرد اجباری در مرکز خرید توقف می کند، نمی تواند مخارج خود را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]وقتی spender وسواسی در مرکز خرید متوقف می شود، او قادر نخواهد بود مخارج خود را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She's a big eater / spender, ie She eats / spends a lot.
[ترجمه گوگل]او یک خوار / خرج کننده بزرگ است، یعنی خیلی می خورد / خرج می کند
[ترجمه ترگمان]او یک خوار و spender بزرگ است، یعنی غذا را می خورد \/ خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Meet The Biggest Spender In Sports.
[ترجمه گوگل]با بزرگترین خرج کننده در ورزش آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]با بزرگ ترین متخصص ورزشی در ورزش ملاقات کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Kevin Rudd tries to be a prudent big spender.
[ترجمه گوگل]کوین راد سعی می کند یک خرج بزرگ محتاطانه باشد
[ترجمه ترگمان]کوین رود می کوشد تا a بزرگ محتاط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Both will say the other is the bigger spender.
[ترجمه گوگل]هر دو خواهند گفت که دیگری خرجکنندهتر است
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها خواهند گفت که دیگری the بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Since America is the biggest spender in space, its approach will heavily influence the world's.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آمریکا بزرگترین خرج کننده فضا است، رویکرد آن به شدت بر روی جهان تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آمریکا بزرگ ترین spender در فضا است، رویکرد آن به شدت بر جهان تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید