spend ages

پیشنهاد کاربران

دقیقا معنی کلی وقت گذاشتن برای چیزی رو میده. .
She spent ages working on her essay. .
او کلی وقت صرف کار کردن روی مقاله ش کرد
یک عمر سپری کردن، کلی وقت گذاشتن