spellbinder

/ˈspelbaɪndər//ˈspelbaɪndə/

معنی: مجذوب کننده، جادو گر، مسحور کننده
معانی دیگر: افسونگر، ساحر، ساحره، جادوگر، مسحور کننده، مجذوب کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that holds attention as if by a spell, such as a compelling orator or entertainer, or a fascinating book.

مترادف ها

مجذوب کننده (اسم)
attractor, fascinator, spellbinder

جادو گر (اسم)
spellbinder, hex, conjuror, voodooist, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, magus, powwow, wizard, medicine man

مسحور کننده (اسم)
spellbinder, mermaid

انگلیسی به انگلیسی

• fascinating and powerful speaker

پیشنهاد کاربران

Spellbind /ˈspɛlbʌɪnd/ ( v - tr. past and past participle spellbound ) – meaning: a person hold the complete attention of ( someone ) as though by magic; fascinate.
کسی که مانند یک جادوگر تمام توجه دیگری را به خود جذب می کند؛ شیدا کننده؛ مسحور کننده؛ مجذوب کننده؛ سحر آفرین؛ افسونگر؛ طلسم کننده
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
He had fallen under the hypnotism of some too eloquent spellbinder.
او تحت هیپنوتیزمِ یک طلسم کننده بیش از حد فصیح قرار گرفته بود.
Example 2: 👇
Of course he's not a spellbinder, but he can say what he wants in a few words and make himself heard.
البته او یک ساحر ( افسونگر ) نیست اما می تواند آنچه را که می خواهد در چند کلمه بگوید و خودش را به گوش دیگران برساند.
Example 3: 👇
TRACY: You ought to see him with the men—they simply adore him.
GEORGE: Oh—come on Tracy!
TRACY: Oh, but they do! Never in my life will I forget that first night I saw you, all those wonderful faces, and the torchlights, and the way his voice boomed—
GEORGE: You see, I'm really a spellbinder. —That's the way I got her.
* The Philadelphia Story - a play by Philip Barry
تریسی: باید او را با اون آدم ها ببینید - اونا به سادگی او رو پرستش می کنند ( ستایش می کنند ) .
جورج: اوه - دست بردار تریسی!
تریسی: اوه، اما اونا واقعا این کار رو می کنند! هرگز در زندگیم اولین شبی که دیدمت رو فراموش نمی کنم. تمام اون چهره های شگفت انگیز، و شعله مشعل ها، و غرش صداش که طنین انداز بود.
جورج: می بینید، من واقعاً یک طلسم کننده هستم. - این راهی بود که من اون رو بدست آوردم.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #داستان فیلادلفیا، # اثر فیلیپ بری

spellbinder
جناب Army
منظور از این کلمه یک اتفاق یا شخصی هست که باعث جلب توجه بقیه میشه، طوری که انگار بقیه رو جادو کرده
برای جادوگر از این کلمه استفاده نمیشه
یکی بگه اگه بخوام بگم اون جادوگره و از این کلمه استفاده کنم درسته ؟؟؟
آره》 لایک
نه》 دیس لایک

بپرس