speediness


معنی: چابک
معانی دیگر: speedy سریع السیر، سرعت

جمله های نمونه

1. The cable car has much as speediness, carrying more passenger, etc.
[ترجمه گوگل]تله کابین به اندازه سرعت، حمل مسافر بیشتر و غیره است
[ترجمه ترگمان]ماشین کابلی خیلی شبیه speediness است و مسافر بیشتری حمل می کند و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Excellent quality, speediness, and politeness are provided with customers, even as it's Mingmeiren's goal.
[ترجمه گوگل]کیفیت عالی، سرعت و ادب در اختیار مشتریان قرار می گیرد، حتی اگر هدف Mingmeiren باشد
[ترجمه ترگمان]کیفیت عالی، کیفیت عالی، و ادب با مشتریان تامین می شود، حتی به عنوان هدف it
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The method features speediness, exactness, impersonality, and non - invasion to the sample.
[ترجمه گوگل]این روش شامل سرعت، دقت، غیرشخصی بودن و عدم تهاجم به نمونه است
[ترجمه ترگمان]این روش دارای دقت، دقت، خشک و عدم تعرض به نمونه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The speediness and validity of the method is illustrated by an instance.
[ترجمه گوگل]سرعت و اعتبار روش توسط یک نمونه نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اعتبار و اعتبار این روش توسط یک نمونه نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. CONCLUSION:Because of the speediness, simpleness and good specificity, the PCR combined with restriction enzyme digestion can be used as a primary screening in the gene diagnosis of CMT1A.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: به دلیل سرعت، سادگی و ویژگی خوب، PCR همراه با هضم آنزیم محدودکننده می تواند به عنوان غربالگری اولیه در تشخیص ژن CMT1A استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: به دلیل of، simpleness و اختصاصی بودن، PCR ترکیبی با هضم آنزیم بازدارنده را می توان به عنوان غربالگری اولیه در تشخیص ژن of مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The introduction of feedforward enhance speediness of this control system.
[ترجمه گوگل]معرفی پیشخور سرعت این سیستم کنترل را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]معرفی of، کارایی این سیستم کنترل را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Speediness in die closing. Keeping dir safe by low pressure die locking system.
[ترجمه گوگل]سرعت در بسته شدن قالب ایمن نگه داشتن dir با سیستم قفل قالب کم فشار
[ترجمه ترگمان]Speediness در بسته شدن می میرند ایمن نگه داشتن دیر از طریق سیستم قفل کردن فشار پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The speediness development of scientific spurs many enterprises to search new escape hatch.
[ترجمه گوگل]توسعه سریع علم، بسیاری از شرکت ها را به جستجوی دریچه های فرار جدید تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]توسعه speediness of علمی بسیاری از شرکت ها را قادر می سازد تا دریچه فرار جدیدی را جستجو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Watershed algorithm provides the advantages of stabilization and speediness, but is prone to over - segmentation.
[ترجمه گوگل]الگوریتم حوضه مزایای تثبیت و سرعت را فراهم می کند، اما مستعد تقسیم بیش از حد است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم Watershed مزایای ثبات و پایداری را ارایه می دهد، اما در معرض تقسیم بندی بیش از حد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was surprised by the speediness of their arrival.
[ترجمه گوگل]از سرعت رسیدن آنها متعجب شدم
[ترجمه ترگمان]از آمدن آن ها تعجب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Effectiveness and speediness of the proposed method was demonstrated by simulation results.
[ترجمه گوگل]اثربخشی و سرعت روش پیشنهادی با نتایج شبیه‌سازی نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]اثربخشی و کارایی روش پیشنهادی با نتایج شبیه سازی نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Speediness installation, legerty durable, carring expedience, special material, durable concision, completely specification, multi-color, silk-screen stay bar, steel or aluminum .
[ترجمه گوگل]نصب سریع، بادوام لجرتی، حمل و نقل مناسب، مواد خاص، مختصر بادوام، مشخصات کامل، چند رنگ، میله نگهدارنده صفحه ابریشمی، فولاد یا آلومینیوم
[ترجمه ترگمان]نصب Speediness، legerty بادوام، carring expedience، متریال خاص، concision بادوام، مشخصات کامل، میله ای، میله ای، فولاد یا آلومینیوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This service is characterized by convenience, speediness, timeliness and safety.
[ترجمه گوگل]ویژگی این سرویس راحتی، سرعت، به موقع و ایمنی است
[ترجمه ترگمان]این سرویس با راحتی، speediness، بهنگام بودن و ایمنی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a new analytic technique with simpleness, speediness and exactness, near infrared spectroscopy(NIR) is increasingly used in many fields.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تکنیک تحلیلی جدید با سادگی، سرعت و دقت، طیف‌سنجی مادون قرمز نزدیک (NIR) به طور فزاینده‌ای در بسیاری از زمینه‌ها استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تکنیک تحلیلی جدید با دقت، دقت و دقت، نزدیک به طیف سنجی مادون قرمز (NIR)به طور فزاینده ای در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چابک (اسم)
skelp, speediness

انگلیسی به انگلیسی

• quickness, haste

پیشنهاد کاربران

بپرس