معنی: سرعت دادن، تسریع کردنمعانی دیگر: تندتر کردن یا شدن، شتاباندن، تازاندن، تازیدن، شتاب افزایی، سرعت افزایی، تسریع، تازش، تندسازی، ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
[ترجمه Nayereh Hajrasouliha] کلر در بزرگراه رانندگی کرد و سرعتش را بالا برد
|
[ترجمه گوگل] کلر به سمت بزرگراه رفت و سرعتش را افزایش داد [ترجمه ترگمان] کلر سوار بزرگراه شد و به سرعت بالا رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1)تعریف: an increase in speed; acceleration. • متضاد: slowdown
• (2)تعریف: an increase in the rate of production required by management without any corresponding increase in rates of pay, production facilities, or the like. • متضاد: slowdown
جمله های نمونه
1. We'll never get there if he doesn't speed up.
[ترجمه امیرمحمد] اگر او سرعتش را زیاد نمیکرد ما هرگز به اونجا نمیرسیدیم
|
[ترجمه مریم] اگر او سرعتش را زیاد نکند ، ما هرگز به آنجا نمی رسیم.
|
[ترجمه گوگل]اگر او سرعت نگیرد، هرگز به آنجا نخواهیم رسید [ترجمه ترگمان]اگر سرعتش را کم نکرد، هرگز به آنجا نمی رسیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I had already taken steps to speed up a solution to the problem.
[ترجمه گوگل]من قبلاً اقداماتی را برای تسریع در حل مشکل انجام داده بودم [ترجمه ترگمان]من قبلا گام هایی را برای تسریع راه حلی برای این مشکل برداشته بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Modernization is the key to speed up our agricultural development.
[ترجمه گوگل]نوسازی کلید تسریع توسعه کشاورزی ما است [ترجمه ترگمان]مدرن سازی کلید سرعت بخشیدن به توسعه کشاورزی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Exercise is supposed to speed up your metabolism.
[ترجمه گوگل]ورزش قرار است متابولیسم شما را تسریع کند [ترجمه ترگمان]این تمرین قرار است متابولیسم شما را تسریع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They are broadening the bridge to speed up the flow of traffic.
[ترجمه گوگل]آنها در حال تعریض پل هستند تا جریان ترافیک را تسریع کنند [ترجمه ترگمان]آن ها دارند پل را گسترش می دهند تا جریان ترافیک را تسریع کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Increasing gravity is known to speed up the multiplication of cells.
[ترجمه گوگل]افزایش جاذبه برای سرعت بخشیدن به تکثیر سلول ها شناخته شده است [ترجمه ترگمان]افزایش گرانش به سرعت افزایش تکثیر سلول ها شناخته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Action had been taken to speed up the release of cheques.
[ترجمه گوگل]برای تسریع در آزادسازی چک ها اقدام شده بود [ترجمه ترگمان]اقدام های لازم برای تسریع چک کردن چک صورت گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. On page 2 twenty tricks to speed up your beauty routine.
[ترجمه گوگل]در صفحه 2 بیست ترفند برای سرعت بخشیدن به روال زیبایی شما [ترجمه ترگمان]در صفحه ۲ بیست ترفند برای سرعت بخشیدن به برنامه زیبایی تان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This system helps speed up access times.
[ترجمه گوگل]این سیستم به افزایش سرعت دسترسی کمک می کند [ترجمه ترگمان]این سیستم به سرعت بخشیدن به زمان دسترسی کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new system will speed up the registration process.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید روند ثبت نام را تسریع خواهد کرد [ترجمه ترگمان]سیستم جدید روند ثبت نام را تسریع خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It will speed up delivery if you complete the official order-form.
[ترجمه گوگل]در صورت تکمیل فرم سفارش رسمی، تحویل را تسریع می کند [ترجمه ترگمان]اگر فرم سفارش رسمی را تکمیل کنید، تحویل را تسریع خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If you speed up your work, we can finish before it is dark.
[ترجمه گوگل]اگر کارتان را تسریع کنید، می توانیم قبل از تاریک شدن هوا تمام کنیم [ترجمه ترگمان]اگر کارتان را افزایش دهید، می توانیم قبل از تاریک شدن آن را به پایان برسانیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To speed up publication the presentations have been used unaltered so the book lacks a coherent style or structure.
[ترجمه گوگل]برای سرعت بخشیدن به انتشار، از ارائه ها بدون تغییر استفاده شده است، بنابراین کتاب فاقد سبک یا ساختار منسجم است [ترجمه ترگمان]برای تسریع انتشار مقالات بدون تغییر استفاده شده اند، بنابراین کتاب فاقد یک سبک یا ساختار منسجم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Leaders and managers who are trying to speed up the pace of change in their organizations will find themselves pitted against job-mindedness.
[ترجمه گوگل]رهبران و مدیرانی که در تلاش برای سرعت بخشیدن به سرعت تغییرات در سازمان خود هستند، خود را در مقابل تفکر شغلی خواهند دید [ترجمه ترگمان]رهبران و مدیران که می کوشند تا سرعت تغییر در سازمان های خود را افزایش دهند، خود را در برابر mindedness شغلی قرار خواهند داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The county promised to speed up building approvals for people who lost their homes in the earthquake.
[ترجمه گوگل]این شهرستان قول داد تا در تاییدیه های ساختمانی برای افرادی که در زلزله خانه های خود را از دست داده اند تسریع کند [ترجمه ترگمان]این استان قول داده است که برای افرادی که خانه های خود را در زلزله از دست داده اند، مصوبات ساختمان را تسریع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Measures should be taken to halt the speed-up in population growth.
[ترجمه گوگل]باید تدابیری اتخاذ شود تا سرعت رشد جمعیت متوقف شود [ترجمه ترگمان]اقدامات باید برای توقف سرعت رشد جمعیت اتخاذ شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The speedup in the rate of change, especially within the past two decades, is well known.
[ترجمه گوگل]افزایش سرعت در نرخ تغییر، به ویژه در دو دهه گذشته، به خوبی شناخته شده است [ترجمه ترگمان]سرعت در نرخ تغییر، به خصوص در دو دهه اخیر، به خوبی شناخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. But Democrats say the speedup would undermine the work of a commission that is developing standards for a new statewide test.
[ترجمه گوگل]اما دموکراتها میگویند این افزایش سرعت، کار کمیسیونی را که در حال توسعه استانداردها برای یک آزمون سراسری جدید است، تضعیف میکند [ترجمه ترگمان]اما دموکرات ها می گویند که سرعت کار کمیسیون را تضعیف می کند که در حال توسعه استانداردها برای یک آزمون سطح ایالتی جدید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Anyone who thinks about the speedup of change must sense that it has a lot to do with modern technology.
[ترجمه گوگل]هر کسی که به افزایش سرعت تغییر فکر می کند باید احساس کند که ارتباط زیادی با فناوری مدرن دارد [ترجمه ترگمان]هر کسی که در مورد سرعت تغییر فکر می کند باید احساس کند که باید با تکنولوژی مدرن ارتباط زیادی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Fortunately the process is explicitly parallel and were it to be run on multiprocessor hardware then there could be substantial speed-up.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه این فرآیند به طور صریح موازی است و اگر بر روی سخت افزار چند پردازنده اجرا شود، ممکن است سرعت قابل توجهی افزایش یابد [ترجمه ترگمان]خوشبختانه فرآیند به طور واضح موازی است و قرار است روی سخت افزار multiprocessor اجرا شود، پس می تواند سرعت قابل توجهی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Experimental results show that the speedup ratio is satisfied with pipeline parallel.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان میدهد که نسبت افزایش سرعت با خط لوله موازی برآورده میشود [ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهند که نسبت سرعت به موازات خط لوله ارضا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Release ache after operation and speedup the period of recovery.
[ترجمه گوگل]درد بعد از عمل را از بین ببرید و دوره نقاهت را تسریع کنید [ترجمه ترگمان]درد را بعد از عملیات و تسریع در دوره بهبودی رها کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Domains specific reconfigurable function unit (DSRFU) can still speedup the applications, while providing domain flexibility.
[ترجمه گوگل]واحد عملکرد قابل تنظیم مجدد خاص دامنه ها (DSRFU) همچنان می تواند سرعت برنامه ها را افزایش دهد، در حالی که انعطاف پذیری دامنه را فراهم می کند [ترجمه ترگمان]یک واحد تابع مجدد با قابلیت پیکربندی مجدد خاص (DSRFU)هنوز می تواند به برنامه های کاربردی سرعت بخشد، در حالی که انعطاف پذیری دامنه را فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. This paper discusses this deeply, and offers a speedup method.
[ترجمه گوگل]این مقاله عمیقاً این موضوع را مورد بحث قرار میدهد و یک روش افزایش سرعت ارائه میدهد [ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمیق درباره این موضوع بحث می کند و یک روش تسریع ارائه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. With the given accuracy, the line speedup is obtained, and the parallel implementation efficiency over 90% is reached.
[ترجمه گوگل]با دقت داده شده، سرعت خط به دست می آید و راندمان اجرای موازی بیش از 90٪ به دست می آید [ترجمه ترگمان]با توجه به دقت ارایه شده، سرعت خطی بدست می آید و کارایی پیاده سازی موازی بیش از ۹۰ % بدست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. This yields a speedup of 750 milliseconds.
[ترجمه گوگل]این سرعت 750 میلی ثانیه را به همراه دارد [ترجمه ترگمان]این منجر به سرعت ۷۵۰ میلی ثانیه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Compared with serial computation mode, the speedup can be 21 ~105 times .
[ترجمه گوگل]در مقایسه با حالت محاسبات سریال، افزایش سرعت می تواند 21 تا 105 برابر باشد [ترجمه ترگمان]در مقایسه با حالت محاسبه سریال، سرعت می تواند برابر با ۲۱ تا ۱۰۵ بار باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The speedup has been an aggregation of our work in the past few years, and has been accomplished mostly by trial-and-error.
[ترجمه گوگل]افزایش سرعت مجموعه ای از کار ما در چند سال گذشته بوده است و بیشتر با آزمون و خطا انجام شده است [ترجمه ترگمان]سرعت بخشی از کار ما در چند سال گذشته بوده است و بیشتر از طریق آزمون و خطا انجام شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Such a speedup makes cooperation among far - flung groups of people easy where previously had been impossible.
[ترجمه گوگل]چنین سرعت بخشی همکاری میان گروه های دوردست مردم را در جایی که قبلا غیرممکن بود، آسان می کند [ترجمه ترگمان]چنین سرعت باعث می شود که هم کاری میان گروه های پراکنده از مردم آسان باشد که قبلا غیر ممکن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید