speed trap

/ˈspiːdˈtræp//spiːdtræp/

(محل اختفای پلیس یا رادار ویژه برای دستگیری رانندگان تندران) تله سرعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a stretch of road where police officers and radar devices are concealed in order to catch speeders.

جمله های نمونه

1. Slow down?there are speed traps along this stretch of road.
[ترجمه گوگل]سرعت خود را کم کنید؟ تله های سرعت در طول این مسیر جاده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آروم؟ در طول این جاده تله ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police speed traps are operating on this motorway.
[ترجمه گوگل]سرعت گیر پلیس در این بزرگراه فعال است
[ترجمه ترگمان]گروه های گشتی پلیس در این بزرگراه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plates are designed to foil police speed traps.
[ترجمه گوگل]این صفحات برای خنثی کردن تله‌های سرعت پلیس طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]صفحات برای خنثی کردن تله های سرعت پلیس طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Call it the most expensive speed trap in the world.
[ترجمه گوگل]آن را گران ترین تله سرعت در جهان بنامید
[ترجمه ترگمان]آن را the تله در دنیا می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A motorist was unknowingly caught in an automated speed trap that measured his speed using radar and photographed his car.
[ترجمه گوگل]یک راننده ناخودآگاه در یک تله سرعت خودکار گرفتار شد که سرعت او را با استفاده از رادار اندازه گیری می کرد و از ماشینش عکس می گرفت
[ترجمه ترگمان]یک راننده ناخواسته در یک تله سرعت خودکار گرفتار شده بود که سرعت خود را با استفاده از رادار اندازه گیری کرد و از ماشینش عکس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Watch out. There's a speed trap about five miles down the road.
[ترجمه گوگل]مواظب باش حدود پنج مایل پایین تر از جاده یک تله سرعت وجود دارد
[ترجمه ترگمان] مراقب باش یه تله سرعتی حدود ۵ مایل پایین تر از جاده هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, as they passed a speed trap, he got nailed with an infrared speed detector and was pulled over.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که آنها از یک تله سرعت عبور کردند، او با یک آشکارساز سرعت مادون قرمز میخکوب شد و به سمت آن کشیده شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، همچنان که از یک دام تند عبور می کردند، با یک دستگاه اشعه مادون قرمز آن را میخکوب کرده بود و به طرف آن کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the second . . . I wanted to warn you: black ice, low cloud, a speed trap; some hazard.
[ترجمه گوگل]اما دومی می خواستم به شما هشدار دهم: یخ سیاه، ابر کم، تله سرعت مقداری خطر
[ترجمه ترگمان]اما دومی، می خواستم بهت هشدار بدم: یخ سیاه، ابره ای کم ارتفاع، یک تله با سرعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The driver was flashing his lights to warn others of a speed trap.
[ترجمه گوگل]راننده چراغ‌هایش را چشمک می‌زد تا دیگران را از سرعت‌گیر آگاه کند
[ترجمه ترگمان]راننده چراغ های خود را روشن کرده بود تا به بقیه خبر بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• special radar which films vehicles that go beyond the legal speed limit
a speed trap is a section of a road along which the police are checking whether vehicles are going faster than the speed limit allows.

پیشنهاد کاربران

هر وسیله ای که برای ثبت جریمه سرعت غیر مجاز به کار رود ( دوربین ها ، پلیس های نامحسوس و . . . )

بپرس