speed bump

/ˈspiːdˈbəmp//spiːdbʌmp/

(در جاده ها برای مجبور کردن راننده به آهسته رانی) گرده ماهی، برجستگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a raised concrete or asphalt ridge, as in a parking lot, to discourage speeding.

جمله های نمونه

1. Local residents are asking for speed bumps to be installed in their street.
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی خواستار نصب سرعت گیر در خیابان خود هستند
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی خواستار ایجاد برآمدگی در خیابان خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Down the road, these are speed bumps to address.
[ترجمه گوگل]در پایین جاده، اینها سرعت گیرهایی هستند که باید برطرف شوند
[ترجمه ترگمان]در پایین جاده، اینها به سرعت برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rob hit the speed bumps fast, a nonverbal message to the guard.
[ترجمه گوگل]راب سریع به سرعت گیرها برخورد کرد، پیامی غیرکلامی برای نگهبان
[ترجمه ترگمان]راب با سرعت به سرعت ضربه زد، یک پیام غیر کلامی به گارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It stopped an admiring eye like a visual speed bump.
[ترجمه گوگل]این یک چشم تحسین برانگیز مانند یک سرعت گیر بصری متوقف شد
[ترجمه ترگمان]با نگاه تحسین آمیزی مثل یک ضربه ناگهانی، از یک چشم تحسین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Passenger vehicle sales hit speed bump in July.
[ترجمه گوگل]فروش خودروهای سواری در ماه جولای با افزایش سرعت مواجه شد
[ترجمه ترگمان]فروش خودرو مسافربری در ماه ژوئیه به bump سرعت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Think of it like a speed bump on the road to success.
[ترجمه گوگل]به آن مانند یک سرعت گیر در مسیر موفقیت فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به این فکر کن که یه ضربه سریع تو جاده به موفقیت برسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And if you need to clear a speed bump without holding your breath, one need only push a button to raise the car by 4 cm.
[ترجمه گوگل]و اگر نیاز دارید سرعت گیر را بدون حبس نفس پاک کنید، فقط کافی است یک دکمه را فشار دهید تا ماشین 4 سانتی متر بالا بیاید
[ترجمه ترگمان]و اگر نیاز دارید که بدون نگه داشتن نفس، یک ضربه سریع را تمیز کنید، تنها کافیست یک دکمه را فشار دهید تا ماشین را تا ۴ سانتیمتر بالا ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the resolution hit a speed bump of its own.
[ترجمه گوگل]اما رزولوشن به خودی خود با سرعت بالایی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]اما این تصمیم به سرعت خودش را به خطر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's even a mechanical speed bump that generates electricity every time a car passes.
[ترجمه گوگل]حتی یک سرعت گیر مکانیکی نیز وجود دارد که با هر بار عبور خودرو برق تولید می کند
[ترجمه ترگمان]حتی یک ضربه مکانیکی هم وجود دارد که هر بار که یک ماشین عبور می کند الکتریسیته تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He admitted that efforts to keep pressure on across that network hit a "speed bump" when the "Arab Spring" swept U. S. -friendly governments, and counterterrorism personnel, out of office.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که زمانی که «بهار عربی» دولت‌های دوست ایالات متحده و پرسنل ضد تروریسم را از قدرت خارج کرد، تلاش‌ها برای حفظ فشار در سراسر آن شبکه به «سرعت باز» رسید
[ترجمه ترگمان]او پذیرفت که تلاش ها برای حفظ فشار بر روی این شبکه زمانی که \"بهار عربی\" شروع شد، به یک \"ضربه سرعت\" برخورد کرد اس دولت های صمیمی، و پرسنل ضدتروریسم، خارج از قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Internet advertising, until recently flourishing, is hitting its first speed bump.
[ترجمه گوگل]تبلیغات اینترنتی که تا همین اواخر شکوفا شده بود، اولین سرعت خود را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]تبلیغات اینترنتی، تا زمانی که به تازگی در حال شکوفایی است، ضربه اول خود را می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The roughest road they will likely encounter is a parking lot studded with speed bumps.
[ترجمه گوگل]ناهموارترین جاده ای که آنها احتمالاً با آن روبرو خواهند شد، یک پارکینگ مملو از سرعت گیر است
[ترجمه ترگمان]The که به احتمال زیاد با آن مواجه می شوند، پارکینگ پر از تکان ها و bumps است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flying over a mascon will be like driving over a speed bump, jolting the two ships and causing them to shake a bit relative to each other.
[ترجمه گوگل]پرواز بر فراز ماسکون مانند رانندگی بر روی یک سرعت گیر خواهد بود که دو کشتی را تکان می دهد و باعث می شود که آنها کمی نسبت به یکدیگر تکان بخورند
[ترجمه ترگمان]پرواز بر روی یک کشتی مانند رانندگی بر روی یک تصادف سرعتی است که این دو کشتی را تکان می دهد و باعث می شود که آن ها کمی نسبت به هم تکان بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whether or not a dry spell is a mere speed bump or a brick wall is determined by your own perception of it.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا یک طلسم خشک صرفاً سرعت گیر است یا نه یک دیوار آجری با درک خود شما از آن تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]چه یک طلسم خشک تنها یک ضربه سرعت است یا یک دیوار آجری به وسیله درک خودتان از آن تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] سرعت گیر

انگلیسی به انگلیسی

• hump in a road or driveway made to decrease drivers of vehicles speed

پیشنهاد کاربران

"Speed bump" means an unexpected problem or obstacle.
مشکل یا مانعی ناگهانی و غیر منتظره.
مثال؛
We encountered a speed bump with the software update, but it’s being fixed.
The team hit a speed bump when one member got sick, but they quickly adapted.
...
[مشاهده متن کامل]

Despite the speed bumps, we’re still on track to meet our deadline.

جدیداً از واژۀ �سرعت کاه� به معنی کاهندۀ سرعت استفاده می کنند.
دست انداز
مانع
سرعت گیر
کاهنده ی سرعت

بپرس