1. I used the language of the speculator.
2. The mark-up should be fair and reasonable, the speculator being reimbursed for both time and enterprise.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت باید منصفانه و معقول باشد، و سفته باز هم برای زمان و هم برای شرکت بازپرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ باید عادلانه و معقول باشد، زیرا speculator برای هر دو زمان بازپرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Where site assembly is involved, the speculator fulfils a valuable function.
[ترجمه گوگل]در جایی که مونتاژ سایت درگیر است، سفته باز کار ارزشمندی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در جایی که مونتاژ محل مورد بحث قرار می گیرد، فروشنده یک تابع با ارزش را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This crew is embodied by a builder turned speculator who marries Fonty's daughter in a marvellously comic wedding scene.
[ترجمه گوگل]این خدمه توسط یک سازنده که به دلالان تبدیل شده است، مجسم می شود که با دختر فونتی در یک صحنه عروسی کمیک شگفت انگیز ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]این خدمه یک سازنده است که در صحنه عروسی با دختر Fonty ازدواج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The landowner, estate agent or speculator may make a direct approach to the developer.
[ترجمه گوگل]مالک زمین، عامل املاک یا دلالان ممکن است یک رویکرد مستقیم به توسعه دهنده داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مالک، آژانس املاک و مستغلات، ممکن است یک رویکرد مستقیم به توسعه دهنده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sarkozy is not a strong reformer, but a speculator.
[ترجمه گوگل]سارکوزی یک اصلاح طلب قوی نیست، بلکه یک سفته باز است
[ترجمه ترگمان]سارکوزی یک اصلاح طلب قدرتمند نیست، بلکه یک فرد با تبلیغات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A speculator may try to amass great wealth.
[ترجمه گوگل]یک سفته باز ممکن است سعی کند ثروت زیادی جمع کند
[ترجمه ترگمان]یک محتکر شاید سعی کنه ثروت بزرگی جمع کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When a speculator bets wrongly, gearing blows up the damage.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک سفته باز به اشتباه شرط بندی می کند، دنده کردن خسارت را منفجر می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی یک دلال به اشتباه شرط بندی می کند، خود را از آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The ciritics assessed him a political speculator rather than a statesman.
[ترجمه گوگل]منتقدان او را یک سفته باز سیاسی ارزیابی کردند تا یک دولتمرد
[ترجمه ترگمان]The او را به جای یک سیاست مدار، یک قمار سیاسی را مورد ارزیابی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The lifetime of an average speculator is measured in months, not years.
[ترجمه گوگل]طول عمر یک سفته باز معمولی با ماه ها اندازه گیری می شود نه سال ها
[ترجمه ترگمان]طول عمر یک دلال متوسط در ماه ها و نه سال اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is speculator who hold up customers.
[ترجمه گوگل]او یک سفته باز است که مشتریان را نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]او speculator است که مشتریان را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Losses make the speculator studious -- not profits.
[ترجمه گوگل]زیان باعث می شود تا سفته بازان مطالعه کنند - نه سود
[ترجمه ترگمان]با این حساب دخل و فروش این قاچاقچی را با مهارت انجام می دهد - - نه سود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was a sinister and crafty speculator.
[ترجمه گوگل]او یک سفته باز شوم و حیله گر بود
[ترجمه ترگمان]این کار یک محتکر و نیرنگ آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When a speculator is fortunate enough to double his original capital, he should at once draw out one half of his profit to be set aside for reserve.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک سفته باز به اندازه کافی خوش شانس باشد که سرمایه اصلی خود را دو برابر کند، باید یکباره نیمی از سود خود را بیرون بکشد تا برای ذخیره کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک دلال به اندازه کافی خوش شانس است که سرمایه اصلی خود را دو برابر کند، باید فورا نیمی از سود خود را به کار برد تا ذخیره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He is a traitor, a speculator!