specter

/ˈspektər//ˈspektə/

معنی: شبح، روح، هم، وهم، تخیل، خیال وفکر
معانی دیگر: هیولا، هر چیز ترس انگیز (انگلیس: spectre)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a ghost or apparition, esp. one that causes dread or terror.
مترادف: apparition, chimera, ghost, phantom, shade, spirit
مشابه: demon, figment, nonentity, phantasm, presence, spook, wraith

(2) تعریف: a threat or possibility that haunts or instills fear.
مترادف: menace, shadow
مشابه: bugaboo, demon, ghost, hobgoblin

- the specter of poverty
[ترجمه گوگل] شبح فقر
[ترجمه ترگمان] شبحی از فقر،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the specter of war and famine
هیولای جنگ و قحطی

2. The news of more cuts has raised the specter of redundancies once again.
[ترجمه گوگل]خبر کاهش بیشتر، بار دیگر شبح تعدیل نیروها را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]خبر کاهش بیشتر، بار دیگر شبح افزونگی را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The specter of war loomed ahead.
[ترجمه گوگل]شبح جنگ در پیش رو داشت
[ترجمه ترگمان]شبح جنگ در جلو پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The arrival of warm weather raises the specter of disease and increased rat infestations caused by rotting garbage.
[ترجمه گوگل]ورود هوای گرم باعث افزایش شبح بیماری و افزایش هجوم موش های صحرایی ناشی از پوسیدگی زباله ها می شود
[ترجمه ترگمان]ورود آب و هوای گرم، شبحی از بیماری را بالا می برد و رشد هجوم موش ناشی از زباله را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The terrible specter of civil war hung over the country once again.
[ترجمه گوگل]شبح وحشتناک جنگ داخلی بار دیگر بر سر کشور آویزان شد
[ترجمه ترگمان]شبح شوم جنگ داخلی بار دیگر بر فراز کشور معلق ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arlen Specter until he dropped out of the Republican race.
[ترجمه گوگل]آرلن اسپکتر تا زمانی که از رقابت های جمهوری خواهان کنار رفت
[ترجمه ترگمان]Arlen تا زمانی که از رقابت جمهوری خواهان کناره گیری کند، تغییر شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How does a specter go about making his confession?
[ترجمه گوگل]یک شبح چگونه اعتراف خود را انجام می دهد؟
[ترجمه ترگمان]چطور یک شبح باید اعتراف کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the specter of world revolution still haunts world capitalism, and the Yankee bomb is its ultimate defense.
[ترجمه گوگل]زیرا شبح انقلاب جهانی هنوز درگیر سرمایه داری جهانی است و بمب یانکی دفاع نهایی آن است
[ترجمه ترگمان]برای شبح انقلاب جهانی هنوز به سرمایه داری دنیا توجه دارد و بمب یانکی دفاع نهایی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Arlen Specter, R-Pa., chairman of a subcommittee on labor, health and education.
[ترجمه گوگل]آرلن اسپکتر، آر-پا, رئیس کمیته فرعی کار، بهداشت و آموزش
[ترجمه ترگمان]Arlen Specter، R - پدر رئیس کمیته فرعی کار، بهداشت و آموزش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arlen Specter of Pennsylvania, who dropped out after failing to attract enough money or support.
[ترجمه گوگل]آرلن اسپکتر از پنسیلوانیا، که پس از ناکامی در جذب پول یا حمایت کافی، ترک تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]Arlen Specter از پنسیلوانیا، که پس از ناکامی در جذب پول یا حمایت کافی از صحنه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arlen Specter of Pennsylvania, said he was troubled by the money route.
[ترجمه گوگل]آرلن اسپکتر از پنسیلوانیا، گفت که از مسیر پول مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]Arlen Specter از پنسیلوانیا، گفت که او از مسیر پول ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The specter that has haunted the economist has been the monopoly seeking extortionate gains at the public expense.
[ترجمه گوگل]شبحی که این اقتصاددان را آزار می دهد، انحصاری است که به دنبال منافع اخاذی با هزینه عمومی است
[ترجمه ترگمان]شبحی که این اقتصاددان را تسخیر کرده، این انحصار طلبی را در هزینه عمومی به دنبال داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Potentially problematic was the specter of defense witnesses placing John Doe No. 2 in the conspiracy and confusing jurors.
[ترجمه گوگل]بالقوه مشکل ساز، شبح شاهدان دفاع بود که جان دو را شماره 2 در توطئه قرار دادند و هیئت منصفه گیج کننده بودند
[ترجمه ترگمان]کابوس شاهدان دفاع که جان دو را در توطئه و هیات منصفه اشتباه گرفت به طور بالقوه دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Failure in Chechnya raises the specter that other independent-minded regions could become problems once again.
[ترجمه گوگل]شکست در چچن این شبح را ایجاد می کند که سایر مناطق مستقل می توانند بار دیگر به مشکل تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]شکست در چچن، این شبح را افزایش می دهد که دیگر مناطق دارای ذهنیت مستقلی می توانند بار دیگر دچار مشکل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبح (اسم)
apparition, target, phantom, ghost, silhouette, specter, sprite, spook, caddy, simulacrum, eidolon, spectrum, fantom, phantasm, phantasma, umbra, wraith

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

هم (اسم)
specter, spectre

وهم (اسم)
illusion, fiction, delusion, fancy, specter, whim, fantasy, hallucination, figment, whigmaleerie, mirage

تخیل (اسم)
imagination, specter, prolepsis, spectre

خیال و فکر (اسم)
specter, spectre

انگلیسی به انگلیسی

• spirit, ghost, phantom

پیشنهاد کاربران

A specter is a ghostly presence or spirit that is often associated with fear, dread, or foreboding. It can also refer to something that haunts or lingers in a person’s mind.
حضور یا روح شبح وار که اغلب با ترس، وحشت یا دلشوره همراه است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند به چیزی اشاره داشته باشد که در ذهن یک فرد ماندگار یا باقی می ماند.
مثال؛
I felt a specter watching me from the shadows.
In a discussion about supernatural phenomena, someone might share, “The old abandoned asylum is said to be haunted by specters. ”
A person might describe a feeling of unease or anxiety as a specter, saying, “The specter of failure loomed over me as I prepared for the exam. ”

specter
۱. روح. شبح. جن ۲. {مجازی} کابوس
مثال:
the specter of war and famine.
کابوس جنگ و قحطی
شبح . روح. جن. خیال. توحم. کابوس یه چیزی تو همین مایه ها
سایه، نگرانی، وقوع

کابوس

بپرس