speckled

/ˈspekl̩d//ˈspekl̩d/

معنی: خال دار
معانی دیگر: لکه دار، لک دار

جمله های نمونه

1. Her apron was speckled with oil.
[ترجمه گوگل]پیش بندش پر از روغن بود
[ترجمه ترگمان]پیش بندش پر از روغن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sky was speckled with stars.
[ترجمه گوگل]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hen layed three beautiful speckled eggs.
[ترجمه M.Mahdi] مرغ سه تخم مرغ زیبا گذاشت
|
[ترجمه گوگل]مرغ سه تخم مرغ خالدار زیبا گذاشت
[ترجمه ترگمان]مرغ سه تخم مرغ زیبا و خالدار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The village houses are speckled on the grassland.
[ترجمه گوگل]خانه های روستا روی چمنزار خالدار است
[ترجمه ترگمان]در علفزارهای روستایی این روستا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scott's speckled green and gold eyes looked speculatively at Adam.
[ترجمه گوگل]چشمان خالدار سبز و طلایی اسکات به طرز حدس و گمان به آدام نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]چشمان سبز و طلایی اسکات مرا برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sun set alight the water drops that speckled their leaves and shadowed the ground beneath them.
[ترجمه گوگل]خورشید قطرات آبی را که برگهایشان را خالدار می کرد و زمین زیر آنها سایه می انداخت، روشن کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید روی برگ ها فرود آمد و زمین زیر آن ها را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pink speckled beans looked like tiny onyx eggs.
[ترجمه گوگل]لوبیاهای خالدار صورتی شبیه تخم‌های عقیق بودند
[ترجمه ترگمان]لوبیاهای ریز و خالدار به نظر می رسید که onyx کوچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Curious gritstone ewes with speckled black faces came to watch, lambs frisking at their sides.
[ترجمه گوگل]میش های شنی کنجکاو با صورت های سیاه خالدار برای تماشا آمدند، بره هایی که در کنارشان دوختند
[ترجمه ترگمان]گوسفندان عجیب و غریب که در کنارشان ایستاده بودند، مشغول تماشای لمب ها بودند که از طرف آن ها جست وخیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Very few speckled wood butterflies this year.
[ترجمه گوگل]امسال پروانه های چوبی خالدار بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]امسال هم چند تا پروانه جا دار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Blend pan contents, adding cream to make a speckled green sauce.
[ترجمه گوگل]محتویات ماهی تابه را با هم مخلوط کنید و خامه را اضافه کنید تا سس سبز خالدار درست شود
[ترجمه ترگمان]محتوای ماهی تابه را به هم بزنید و یک سس سبز خالدار درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was evenly speckled with silver glitter.
[ترجمه گوگل]او به طور مساوی با زرق و برق نقره ای خالدار بود
[ترجمه ترگمان]با درخشش نقره روی او ظاهر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Carey's face and his shirtfront were speckled with wine and glass; he was shaking.
[ترجمه گوگل]صورت کری و جلوی پیراهنش پر از شراب و شیشه بود او می لرزید
[ترجمه ترگمان]صورت کری و shirtfront را با شراب و شیشه دیده بودند؛ می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Redshank: uniform speckled brown-grey with some white on tail and wings, orange-red bill and orange-red legs.
[ترجمه گوگل]ساق قرمز: قهوه ای مایل به خاکستری خالدار یکنواخت با مقداری سفید در دم و بالها، منقار قرمز نارنجی و پاهای نارنجی قرمز
[ترجمه ترگمان]redshank: یونیفرم آبی خالدار با برخی سفید روی دم و بال، نارنجی - قرمز و پاهای نارنجی - قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some were immature birds in brown and black speckled plumage still.
[ترجمه گوگل]برخی پرندگان نابالغ با پرهای خالدار قهوه ای و سیاه هنوز بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها پرنده های نابالغ و پر از پره ای سیاه و سیاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خال دار (صفت)
brindle, brindled, spotted, speckled, mottled, having a beauty spot, marked with a mole

انگلیسی به انگلیسی

• marked with small spots, dotted, specked, flecked, stained
a speckled object or animal is covered with small marks or spots.

پیشنهاد کاربران

🔥 SPECKLED 🔥
adjective
[more speckled; most speckled] :
🔴 covered with many small marks
◀️speckled trout
◀️a gold - speckled scarf
مترادف Freckled

بپرس