تعیین کردن، معلوم کردن، دادن مشخصات دقیق، دادن و مشخص کردن مختصات دقیق. : Specifying the location of a point: مشخص کردن موقعیت در یک خط، در یک صفحه و یا در فضا
مشخص کننده ( صفت )
تصریح کردن
مشخص کردن
تعیین کردن
معین کردن
تیین کردن
ذکر کردن
معلوم کردن
مخصوصا نام بردن
جنبه خاصی قائل شدن برای
مشخص کردن
تعیین کردن
معین کردن
تیین کردن
ذکر کردن
معلوم کردن
مخصوصا نام بردن
جنبه خاصی قائل شدن برای
قید کردن
تعیین کردن
مشخص سازی
مشخص کردن