1. The reporter's recommendations lack specificity.
[ترجمه گوگل]توصیه های گزارشگر فاقد جزئیات است
[ترجمه ترگمان]توصیه های گزارشگر فاقد ویژگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It can replicate because the specificity of base pairing ensures that the daughter molecules are identical to the original one.
[ترجمه گوگل]می تواند تکرار شود زیرا ویژگی جفت شدن پایه تضمین می کند که مولکول های دختر با مولکول اصلی یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]می تواند به این دلیل تکرار شود که ویژگی جفت کردن پایه تضمین می کند که مولکول های دختر با اولی یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Marx's recognition of the specificity of motives under capitalism should have alerted us to this problem.
[ترجمه گوگل]شناخت مارکس از ویژگی انگیزه ها در سرمایه داری باید ما را نسبت به این مشکل آگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]به رسمیت شناختن ویژگی های انگیزه های تحت نظام سرمایه داری، باید به ما نسبت به این مشکل هشدار داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You must find the right balance of specificity and practicality between the two extremes.
[ترجمه گوگل]شما باید تعادل درستی از ویژگی و عملی بودن را بین دو افراط پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید تعادل مناسب بودن و عملی بودن بین دو طرف را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Standards may also vary somewhat in specificity and reproducibility according to the methods used.
[ترجمه گوگل]استانداردها همچنین ممکن است از نظر ویژگی و تکرارپذیری با توجه به روش های مورد استفاده تا حدودی متفاوت باشند
[ترجمه ترگمان]استانداردهای ممکن است تا حدی در ویژگی ها و تکرارپذیری با توجه به روش های مورد استفاده متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These are protein molecules, which owe their specificity to their amino acid sequence, and hence ultimately to the genes.
[ترجمه گوگل]اینها مولکول های پروتئینی هستند که ویژگی خود را مدیون توالی اسید آمینه خود و در نهایت به ژن ها هستند
[ترجمه ترگمان]اینها مولکول های پروتئینی هستند که اختصاصی خود را به زنجیره آمینو اسید خود مدیون هستند در نتیجه در نهایت به ژن ها می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. At this level of specificity, therefore,(sentence dictionary) these facts are of limited significance for a general study of lexical semantics.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در این سطح از ویژگی (فرهنگ جملات) این حقایق برای مطالعه کلی معناشناسی واژگانی اهمیت محدودی دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین در این سطح از اختصاصی بودن (فرهنگ لغت)این واقعیت ها از اهمیت محدودی برای یک مطالعه کلی از معناشناسی واژگانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The relationship between precision and recall and specificity is interesting.
[ترجمه گوگل]رابطه بین دقت و یادآوری و ویژگی جالب است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین دقت و یادآوری و ویژگی جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The higher the specificity of indexing, the more likely that search outputs will show high precision.
[ترجمه گوگل]هرچه ویژگی نمایه سازی بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که خروجی های جستجو دقت بالایی را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]هر چه ویژگی شاخص گذاری بالاتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که خروجی های جستجو دقت بالایی نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The reproducibility, sensitivity, and specificity of the continuous infusion glucose tolerance test have been reported.
[ترجمه گوگل]تکرارپذیری، حساسیت و ویژگی تست تحمل گلوکز انفوزیون مداوم گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]تکرارپذیری، حساسیت و اختصاصی بودن تست تحمل قند پیوسته گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The specificity also assists in the construction of parsimonious, but relevant, information systems for control purposes.
[ترجمه گوگل]این ویژگی همچنین به ساخت سیستمهای اطلاعاتی مختصر، اما مرتبط برای اهداف کنترلی کمک میکند
[ترجمه ترگمان]این ویژگی همچنین به ساخت مقرون به صرفه، اما مرتبط، سیستم های اطلاعاتی برای اهداف کنترل کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The laboratory tests lack specificity and can be normal in the presence of clinically active disease.
[ترجمه گوگل]تست های آزمایشگاهی فاقد ویژگی هستند و در صورت وجود بیماری فعال بالینی می توانند طبیعی باشند
[ترجمه ترگمان]تست های آزمایشگاهی فاقد ویژگی هستند و می توانند در حضور بیماری فعال بالینی نرمال باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lower specificity will be associated with lower precision but high recall.
[ترجمه گوگل]ویژگی کمتر با دقت کمتر اما یادآوری بالا همراه است
[ترجمه ترگمان]ویژگی پایین با دقت کم تر اما به خاطر سپردن بالا همراه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Also the specificity of our results needs to be verified as we did not study patients with other inflammatory bowel diseases.
[ترجمه گوگل]همچنین ویژگی نتایج ما نیاز به تأیید دارد زیرا ما بیماران مبتلا به سایر بیماری های التهابی روده را مطالعه نکردیم
[ترجمه ترگمان]همچنین ویژگی نتایج ما باید تایید شود چون ما بیمارانی با دیگر بیماری های التهابی روده را مطالعه نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Thus sensitization lacks the specificity which is the hallmark of truly associative learning in which a particular pairing of stimuli is achieved.
[ترجمه گوگل]بنابراین حساسیت فاقد ویژگی خاصی است که مشخصه یادگیری واقعاً انجمنی است که در آن یک جفت خاص از محرک ها به دست می آید
[ترجمه ترگمان]از این رو sensitization فاقد ویژگی یادگیری حقیقی است که در آن جفت خاصی از محرک ها به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید