specific performance

/spəˈsɪfɪkpərˈfɔːrməns//spəˈsɪfɪkpəˈfɔːməns/

(حقوق) اجرای دقیق قرارداد، حکم اجرای قرارداد

جمله های نمونه

1. Managers should set specific performance objectives for their teams.
[ترجمه علی] مدیران بایستی اهداف عملکردی مشخصی برای تیم خود وضع نمایند
|
[ترجمه گوگل]مدیران باید اهداف عملکردی خاصی را برای تیم خود تعیین کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران باید اهداف عملکردی خاص برای تیم خود تعیین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No one demanded that people commit to specific performance challenges requiring them to use what they had supposedly learned.
[ترجمه گوگل]هیچ کس از مردم نخواست که به چالش های عملکردی خاص متعهد شوند و از آنها بخواهد از آنچه ظاهراً آموخته اند استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس خواستار آن نبود که مردم متعهد به چالش های عملکردی خاص شوند که آن ها را ملزم به استفاده از آنچه که ظاهرا آموخته اند داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How many specific performance and change efforts involving how many people do you have the capacity to support?
[ترجمه گوگل]از چه تعداد عملکرد خاص و تلاش برای تغییر شامل چند نفر ظرفیت پشتیبانی دارید؟
[ترجمه ترگمان]چند عملکرد خاص و تلاش های تغییر که شامل چند نفر هستند، توانایی حمایت از آن ها را دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, without specific performance consequences, most of us quickly grow cynical.
[ترجمه گوگل]در واقع، بدون عواقب عملکردی خاص، بسیاری از ما به سرعت بدبین می شویم
[ترجمه ترگمان]در واقع، بدون عواقب عملکرد خاص، اغلب ما به سرعت بدبین می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An order for specific performance was granted since damages would not have been an adequate remedy.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که خسارات جبران خسارت کافی نبوده است، دستور اجرای خاصی صادر شد
[ترجمه ترگمان]یک سفارش برای عملکرد خاص داده شد چون خسارت برای درمان کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were gratified to find specific performance and change impacts in their own client work as well as that of early adopters.
[ترجمه گوگل]آنها از یافتن عملکرد خاص و تأثیرات تغییر در کار مشتری خود و همچنین پذیرندگان اولیه خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یافتن عملکرد خاص و تاثیرات تغییر در کار مشتری خود و نیز کسانی که پذیرندگان اولیه هستند، خشنود بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sound organizational training is designed to remedy a specific performance problem or knowledge discrepancy.
[ترجمه گوگل]آموزش صحیح سازمانی برای رفع مشکل عملکردی خاص یا اختلاف دانش طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]آموزش سازمانی صدا برای درمان یک مشکل عملکرد خاص یا تفاوت دانش طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The range offers cabinets tailored to specific performance requirements but without excessive performance reserves and complex control systems.
[ترجمه گوگل]این محدوده کابینت‌هایی را ارائه می‌کند که با الزامات عملکردی خاص طراحی شده‌اند، اما بدون ذخیره عملکرد بیش از حد و سیستم‌های کنترل پیچیده
[ترجمه ترگمان]این محدوده، کابینت ها را متناسب با الزامات عملکردی خاص، اما بدون ذخایر عملکرد بیش از حد و سیستم های کنترل پیچیده، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have to consider specific performance and other equitable remedies.
[ترجمه گوگل]ما باید عملکرد خاص و سایر راه حل های عادلانه را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما باید عملکرد خاص و روش های عادلانه دیگر را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Management by objectives(MBO)is a system in which specific performance objectives are jointly determined by subordinates and their superiors.
[ترجمه گوگل]مدیریت بر اساس اهداف (MBO) سیستمی است که در آن اهداف عملکرد خاص به طور مشترک توسط زیردستان و مافوق آنها تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]مدیریت از طریق اهداف (MBO)سیستمی است که در آن اهداف خاص عملکرد به طور مشترک توسط زیردستان و superiors تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There shall be no specific performance remedy available for a breach by the gestational surrogate of a gestational surrogacy contract term that requires her to be impregnated.
[ترجمه گوگل]برای نقض قرارداد رحم جایگزین حاملگی که مستلزم باردار شدن او باشد، هیچ راه حل عملکرد خاصی در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ روش درمانی ویژه ای برای نقض ماده قرارداد رحم جایگزین وجود ندارد که نیاز به اشباع شده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each staff executive had specific performance objectives and his bonus was pinned to achieving them.
[ترجمه گوگل]هر یک از مدیران کارکنان اهداف عملکردی خاصی داشتند و پاداش او برای دستیابی به آنها تعیین می شد
[ترجمه ترگمان]هر مدیر اجرایی اهداف عملکردی خاص داشت و پاداش او برای دستیابی به آن ها ثابت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The court has made an order for specific performance.
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور اجرای خاصی را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]دادگاه برای عملکرد خاص دستوری صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Specific performance can design according to customer's requirement.
[ترجمه گوگل]عملکرد خاص می تواند با توجه به نیاز مشتری طراحی شود
[ترجمه ترگمان]عملکرد خاص می تواند مطابق با نیازهای مشتری طراحی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] اجرای عین تعهد، اجرای مستقیم تعهد

انگلیسی به انگلیسی

• compliance with contractual obligations, fulfilling one's obligations in a contract

پیشنهاد کاربران

قاعده الزام به التزام طبق قوانین و عرضحال محکمه خود را راسا قائم به ورود بنا به طرفین یا یکی از طرفین برای ایفای تعهدات والزامت می نماید حال چه بصورت دستور به قرار چه بصورت دادنامه قلمی واصدار می نماید.
اجرای خاص
اجرای تعهد خاص
اجرای عین ( قرارداد )