1. The specific gravity is measured by Archimedes' principle.
[ترجمه گوگل]وزن مخصوص با اصل ارشمیدس اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]گرانش خاص با اصل ارشمیدس اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Haulm destruction is carried out to stop the specific gravity from getting too high.
[ترجمه گوگل]تخریب Haulm برای جلوگیری از بالا رفتن وزن مخصوص انجام می شود
[ترجمه ترگمان]تخریب Haulm برای متوقف کردن یک جاذبه ویژه از بالا گرفتن بیش از حد بالا انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Once the desired specific gravity is established, the same strength must be used henceforth.
[ترجمه گوگل]هنگامی که وزن مخصوص مورد نظر برقرار شد، از این پس باید از همان مقاومت استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جاذبه خاص مورد نظر ایجاد شود، از آن به بعد باید از همان توان استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Granted the weight and the specific gravity of a body, we can calculate its volume.
[ترجمه گوگل]با توجه به وزن و وزن مخصوص یک جسم، می توانیم حجم آن را محاسبه کنیم
[ترجمه ترگمان]با وجود وزن و وزن مخصوص بدن، می توانیم حجم آن را محاسبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wait ten days and check the specific gravity.
[ترجمه گوگل]ده روز صبر کنید و وزن مخصوص را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان] ده روز صبر کن و جاذبه خاص رو چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Changes in level or specific gravity exert a buoyant force on a displacer, which rotates the torque tube shaft.
[ترجمه گوگل]تغییرات در سطح یا وزن مخصوص، نیروی شناوری را روی یک جابجایی اعمال می کند که شفت لوله گشتاور را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]تغییرات در سطح یا جاذبه مخصوص، یک نیروی شناور را بر روی یک جابجا شونده اعمال می کنند، که محور لوله گشتاور را جابجا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To make this simpler, research workers often use specific gravity instead of density.
[ترجمه گوگل]برای سادهتر کردن این کار، پژوهشگران اغلب از وزن مخصوص به جای چگالی استفاده میکنند
[ترجمه ترگمان]برای ساده تر کردن این امر، کارگران تحقیق اغلب از جاذبه ویژه ای به جای چگالی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An instrument used to measure density or specific gravity.
[ترجمه گوگل]ابزاری که برای اندازه گیری چگالی یا وزن مخصوص استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ابزاری که برای اندازه گیری چگالی یا جاذبه خاص استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Separating minim oil and suspension whose specific gravity less than water out from the sewage through floatation, sedimentation velocity of the mud will be increased evidently.
[ترجمه گوگل]با جداسازی حداقل روغن و سوسپانسیونی که وزن مخصوص آن کمتر از آب از فاضلاب از طریق شناورسازی خارج می شود، سرعت ته نشینی گل به وضوح افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]جدا کردن روغن و تعلیق که وزن مخصوص آن ها نسبت به آب از طریق شناوری کم تر است، سرعت ته نشین شدن گل به طور مشخص افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A hydrometer for measuring the specific gravity of urine.
[ترجمه گوگل]هیدرومتر برای اندازه گیری وزن مخصوص ادرار
[ترجمه ترگمان]A برای اندازه گیری جاذبه خاص ادرار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Hydrometer : An instrument used for measuring the specific gravity of a liquid or solution.
[ترجمه گوگل]هیدرومتر: ابزاری است که برای اندازه گیری وزن مخصوص مایع یا محلول استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]hydrometer: ابزاری که برای اندازه گیری جاذبه خاص یک مایع یا محلول استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Specific gravity of determination made according to the determination of the adhesive.
[ترجمه گوگل]وزن مخصوص تعیین با توجه به تعیین چسب
[ترجمه ترگمان]وزن مخصوص تعیین اتصال دهنده با توجه به تعیین چسب ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The research indicate that when the specific gravity and modulus of soluble glass is 5 and the effect of activate slag is best.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که وقتی وزن مخصوص و مدول شیشه محلول 5 باشد و اثر سرباره فعال بهترین است
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان می دهد که وقتی جاذبه خاص و مدول محلول قابل حل ۵ است و تاثیر فعال کردن سرباره بهترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Magnesium is a light metal -- having a specific gravity of 74 at 20 degrees C.
[ترجمه گوگل]منیزیم یک فلز سبک است - دارای وزن مخصوص 74 در 20 درجه سانتیگراد
[ترجمه ترگمان]منیزیم یک فلز نوری است - - دارای جاذبه ویژه ۷۴ در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید