1. his area of specialization is english literature
رشته ی تخصصی او ادبیات انگلیسی است.
2. The production line involves a high degree of specialization of labour.
[ترجمه وحید خوشنام] در خط تولید کارکنانی با تخصص بالا مشغول به کار هستند.|
[ترجمه گوگل]خط تولید مستلزم درجه بالایی از تخصص نیروی کار است[ترجمه ترگمان]خط تولید شامل درجه بالایی از تخصص کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His specialization is too narrow to be of interest to more than a handful of students.
[ترجمه گوگل]تخصص او بسیار محدود است و نمی تواند مورد توجه بیش از تعداد انگشت شماری از دانش آموزان باشد
[ترجمه ترگمان]تخصص او بیش از آن است که به تعداد کمی از دانش آموزان علاقه مند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخصص او بیش از آن است که به تعداد کمی از دانش آموزان علاقه مند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her degree is in French, with specialization in seventeenth-century literature.
[ترجمه گوگل]مدرک تحصیلی او در زبان فرانسه، با تخصص در ادبیات قرن هفدهم است
[ترجمه ترگمان]مدرک او در زبان فرانسه است، با تخصص در ادبیات قرن هفدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدرک او در زبان فرانسه است، با تخصص در ادبیات قرن هفدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There has been increased economic specialization throughout the country.
[ترجمه گوگل]تخصص اقتصادی در سراسر کشور افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]در سراسر کشور تخصص اقتصادی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در سراسر کشور تخصص اقتصادی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Similarly, size permits greater specialization in the use of human resources.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اندازه امکان تخصص بیشتر در استفاده از منابع انسانی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اندازه اجازه تخصص بیشتر در استفاده از منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اندازه اجازه تخصص بیشتر در استفاده از منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Therefore, this region may confer some degree of specialization to the protein, in terms of cellular location and/or tissue specificity.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ناحیه ممکن است از نظر مکان سلولی و/یا ویژگی بافتی، درجاتی از تخصص را به پروتئین بدهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این منطقه ممکن است درجه ای از تخصصی سازی را به پروتیین، از نظر مکان و \/ یا ویژگی بافت نسبت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این منطقه ممکن است درجه ای از تخصصی سازی را به پروتیین، از نظر مکان و \/ یا ویژگی بافت نسبت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Such specialization, we saw in Chapter means a more efficient allocation of resources.
[ترجمه گوگل]چنین تخصصی که در فصل دیدیم به معنای تخصیص کارآمدتر منابع است
[ترجمه ترگمان]این تخصص، که در فصل دیدیم به معنای تخصیص بهینه منابع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تخصص، که در فصل دیدیم به معنای تخصیص بهینه منابع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There was greater specialization and more effective use was made of fertilizer.
[ترجمه گوگل]تخصص بیشتری وجود داشت و استفاده مؤثرتری از کود انجام شد
[ترجمه ترگمان]تخصص بیشتر و استفاده موثر از کود شیمیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخصص بیشتر و استفاده موثر از کود شیمیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Subject specialization and formal teaching would be undermined.
[ترجمه گوگل]تخصص موضوعی و تدریس رسمی تضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]تخصص موضوع و تدریس رسمی تضعیف خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخصص موضوع و تدریس رسمی تضعیف خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thus, specialization is determined by whoever has the lower opportunity cost.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تخصص توسط کسی تعیین می شود که هزینه فرصت کمتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تخصصی سازی توسط هر کسی که هزینه فرصت کمتری دارد تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تخصصی سازی توسط هر کسی که هزینه فرصت کمتری دارد تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With their hierarchical authority and functional specialization, they made possible the efficient undertaking of large, complex tasks.
[ترجمه گوگل]آنها با اختیارات سلسله مراتبی و تخصص عملکردی خود، انجام کارآمد وظایف بزرگ و پیچیده را ممکن کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با قدرت سلسله مراتبی و تخصص کاربردی خود، انجام وظایف بزرگ و پیچیده را ممکن ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها با قدرت سلسله مراتبی و تخصص کاربردی خود، انجام وظایف بزرگ و پیچیده را ممکن ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Structurally, bureaucracy is characterized by hierarchical organization and specialization by means of an elaborate division of labor.
[ترجمه گوگل]از نظر ساختاری، بوروکراسی با سازماندهی سلسله مراتبی و تخصصی شدن از طریق تقسیم کار دقیق مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]به لحاظ ساختاری، بروکراسی توسط سازمان سلسله مراتبی و تخصصی سازی با استفاده از تقسیم دقیق نیروی کار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به لحاظ ساختاری، بروکراسی توسط سازمان سلسله مراتبی و تخصصی سازی با استفاده از تقسیم دقیق نیروی کار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This widens markets and permits greater specialization in the use of both property and human resources.
[ترجمه گوگل]این امر بازارها را گسترش می دهد و امکان تخصص بیشتر در استفاده از اموال و منابع انسانی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بازارها بزرگ تر می شوند و اجازه تخصص بیشتر در استفاده از هر دو دارایی و هم منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بازارها بزرگ تر می شوند و اجازه تخصص بیشتر در استفاده از هر دو دارایی و هم منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The company has gradually focused on its current areas of specialization.
[ترجمه گوگل]این شرکت به تدریج بر حوزه های تخصصی فعلی خود متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به تدریج بر حوزه های فعلی تخصص خود تمرکز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شرکت به تدریج بر حوزه های فعلی تخصص خود تمرکز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید