speak of

جمله های نمونه

1. Speak of angels and you will hear their wings.
[ترجمه آر ش] از هر چی صحبت کنی برات اتفاق میفته
|
[ترجمه گوگل]از فرشتگان صحبت کن تا بالهایشان را بشنوی
[ترجمه ترگمان]از فرشته ها صحبت کن و بال های خود را خواهی شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do not speak of your happiness to one less fortunate than yourself.
[ترجمه گوگل]از خوشبختی خود با کسی که از خودتان خوش شانس تر است صحبت نکنید
[ترجمه ترگمان]از خوشبختی تو با یکی کم تر از خودت حرف نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He didn't speak of the accident.
[ترجمه گوگل]از تصادف حرفی نزد
[ترجمه ترگمان]از تصادف حرفی نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whenever you hear a man speak of his love for his country, it is a sign that he expects to be paid for it. ——H. L.
[ترجمه گوگل]هرگاه می شنوید مردی از عشقش به کشورش صحبت می کند، نشانه آن است که انتظار دارد در قبال آن پولی دریافت کند —— اچ L
[ترجمه ترگمان]هر وقت مردی از عشق خود به کشورش حرف می زند، این نشانه آن است که او انتظار دارد بهای آن را بپردازد - H آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please don't speak of this,I don't want it to get round.
[ترجمه گوگل]لطفا در مورد این صحبت نکنید، من نمی خواهم آن را دور بزنم
[ترجمه ترگمان]لطفا راجع به این موضوع صحبت نکن، من نمی خواهم این دور و بر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Speak of the devil.
[ترجمه آرش] انگار، مویش رو آتیش زدن ( یهو سر و کله اش پیدا شد )
|
[ترجمه گوگل]سخنی از شیطان
[ترجمه ترگمان] از شیطان حرف بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We've had no food to speak of today.
[ترجمه گوگل]ما امروز هیچ غذایی برای صحبت کردن نداشتیم
[ترجمه ترگمان]امروز غذایی برای صحبت کردن نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The house had no garden to speak of.
[ترجمه گوگل]خانه باغی برای گفتن نداشت
[ترجمه ترگمان]خانه هیچ باغی نداشت که بتوان از آن سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't think his handwriting was anything to speak of.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنم دست‌خط او چیزی برای گفتن باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم دست خط او حرفی برای گفتن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She didn't speak of her husband at all.
[ترجمه گوگل]اصلا از شوهرش حرف نمی زد
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه از شوهرش حرفی نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People speak of Mark Twain as a signal humourous writer.
[ترجمه گوگل]مردم از مارک تواین به عنوان یک نویسنده شوخ طبع صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم از مارک تواین به عنوان یک نویسنده humourous سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The village you speak of does not fall under my jurisdiction.
[ترجمه گوگل]روستایی که شما از آن صحبت می کنید تحت صلاحیت من نیست
[ترجمه ترگمان]دهکده ای که شما درباره اش صحبت می کنید در حوزه اختیارات من قرار نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They've got no friends to speak of.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ دوستی برای صحبت ندارند
[ترجمه ترگمان]اونا هیچ دوستی ندارن که ازش حرف بزنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Often had I intended to speak of it.
[ترجمه گوگل]اغلب قصد داشتم در مورد آن صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]اغلب قصد داشتم راجع به آن صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We've not had any summer to speak of.
[ترجمه گوگل]تابستانی برای صحبت نداشتیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ تابستان وقت نداریم که درباره اش صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• talk about

پیشنهاد کاربران

یاد کردن
نام بردن
Speak of
صحبت از چیزی کردن / بودن
موضوعِ . . . مطرح است
صحبت از . . . است
درباره ( کسی یا چیزی ) گفتن یا نوشتن، اشاره کردن

از . . . سخن گفتن، گویای . . . بودن
نشان دادن

بپرس