یک معنی اش ایجاد کردن - بوجود آوردن [transitive]
to make a series of things happen or start to exist New technology has spawned new business opportunitiesفناوری جدید فرصت های تجاری جدیدی را ایجاد کرده است
... [مشاهده متن کامل]
معنی دیگه اش تخم ریزی یا تخم گذاری[intransitive, transitive]
places where plants were ripening or fish were spawning
مکان هایی که گیاهان در حال رسیدن هستند یا ماهی ها در حال تخم ریزی بودند