1. His manual dexterity and fine spatial skills were wasted on routine tasks.
[ترجمه گوگل]مهارت دستی و مهارت های فضایی خوب او در کارهای معمولی تلف شد
[ترجمه ترگمان]مهارت و مهارت ادراک سه بعدی او در کاره ای روزمره هدر می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their strengths in memory and spatial skills matched.
[ترجمه گوگل]نقاط قوت آنها در حافظه و مهارت های فضایی مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]قدرت آن ها در حافظه و مهارت های فضایی با هم همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This part of brain judges the spatial relationship between objects.
[ترجمه گوگل]این بخش از مغز رابطه فضایی بین اشیا را قضاوت می کند
[ترجمه ترگمان]این بخش از مغز رابطه فضایی بین اشیا را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His latest book examines the relationship between spatial awareness and mathematical ability.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او به بررسی رابطه بین آگاهی فضایی و توانایی ریاضی می پردازد
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او رابطه بین آگاهی فضایی و توانایی ریاضی را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Social mobility, therefore, is again closely linked to spatial mobility.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحرک اجتماعی دوباره با تحرک فضایی پیوند نزدیک دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین تحرک اجتماعی دوباره ارتباط نزدیکی با تحرک ادراک سه بعدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Firstly, it influences the quality and spatial distribution of litter.
[ترجمه گوگل]اولاً، بر کیفیت و توزیع فضایی بستر تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، بر کیفیت و توزیع فضایی زباله تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To the hunter, temporal or spatial measurements mattered very little, if at all.
[ترجمه گوگل]برای شکارچی، اندازهگیریهای زمانی یا مکانی بسیار کم، اگر اصلاً اهمیت داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر شکارچی، temporal یا ادراک سه بعدی یک سان اهمیت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Indeed, the recent decline in spatial mobility means that daily life is increasingly limited to relatively small regions.
[ترجمه گوگل]در واقع، کاهش اخیر در تحرک فضایی به این معنی است که زندگی روزمره به طور فزاینده ای به مناطق نسبتا کوچک محدود می شود
[ترجمه ترگمان]در واقع، کاهش اخیر در تحرک فضایی به این معنی است که زندگی روزمره به طور فزاینده ای به مناطق نسبتا کوچک محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Spatial analysis features particularly prominent on the research agenda relating to natural and technological hazards and geodemographics.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تجزیه و تحلیل فضایی به ویژه در دستور کار تحقیقاتی مربوط به مخاطرات طبیعی و تکنولوژیکی و ژئودموگرافیک برجسته است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های آنالیز فضایی به خصوص در دستور کار تحقیقاتی مربوط به مخاطرات طبیعی و تکنولوژیکی و geodemographics برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The demonstrative determiners combine with non-deictic terms for spatial organization to yield complex deictic descriptions of location.
[ترجمه گوگل]تعیینکنندههای نمایشی با اصطلاحات غیردیکتیک برای سازماندهی فضایی ترکیب میشوند تا توصیفهای پیچیدهای از مکان ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]این تظاهر کنندگان با شرایط غیر - برای سازمان فضایی ترکیب می شوند تا توصیف پیچیده تری از مکان ارایه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This middle layer has a spatial light modulator that acts as a light valve to modulate the illumination.
[ترجمه گوگل]این لایه میانی دارای یک تعدیل کننده نور فضایی است که به عنوان یک دریچه نور برای تعدیل روشنایی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این لایه میانی یک مدولاتور نور فضایی دارد که به عنوان یک دریچه نور عمل می کند تا روشنایی را تعدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Lush simplicity, spatial silence and rhythmic repetition create a musical atmosphere the mind can inhabit.
[ترجمه گوگل]سادگی سرسبز، سکوت فضایی و تکرار ریتمیک فضای موسیقیایی را ایجاد می کند که ذهن می تواند در آن زندگی کند
[ترجمه ترگمان]سادگی Lush، سکوت فضایی و تکرار ریتمیک فضای موسیقی را ایجاد می کنند که ذهن می تواند در آن زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This spatial code is used to direct accurate and selective regressive eye movements.
[ترجمه گوگل]این کد فضایی برای هدایت دقیق و انتخابی حرکات قهقرایی چشم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این کد فضایی برای هدایت دقیق و selective حرکت چشمی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For example, development of spatial retrieval techniques and nearest neighbour analyses which can operate with fuzzy data.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و تحلیل های نزدیکترین همسایه که می تواند با داده های فازی کار کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و نزدیک ترین تحلیل های همسایه که می تواند با داده های فازی عملکرد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It is also argued that a new spatial division of labour is being established.
[ترجمه گوگل]همچنین استدلال می شود که تقسیم کار فضایی جدیدی در حال ایجاد است
[ترجمه ترگمان]همچنین گفته می شود که تقسیم فضایی جدیدی از نیروی کار در حال تاسیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید