1. METHODS:Totally 144 stroke patients with spastic paralysis were randomly divided into two groups.
[ترجمه گوگل]روش کار: در مجموع 144 بیمار سکته مغزی مبتلا به فلج اسپاستیک به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: در مجموع ۱۴۴ بیمار مبتلا به فلج spastic به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Objective:Of electro-acupuncture to stimulate the tendon junction of spastic paralysis in stroke treatment.
[ترجمه گوگل]هدف: استفاده از طب سوزنی الکتریکی برای تحریک محل اتصال تاندون فلج اسپاستیک در درمان سکته مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف: از الکترو طب سوزنی برای تحریک اتصال رگ spastic در درمان سکته مغزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Results: The recovery rate of spastic paralysis of cerebral apoplexy was 9 5% among 106 cases.
[ترجمه گوگل]یافتهها: میزان بهبودی فلج اسپاستیک آپوپلکسی مغزی در بین 106 مورد 5/9 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: میزان بازیابی سکته مغزی ناشی از سکته مغزی در بین ۱۰۶ مورد، ۹ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Various denervative procedures for spastic bladder were introduced and their treatment results were critically reviewed. There are two kinds of denervative procedures.
[ترجمه گوگل]روشهای عصبزدایی مختلف برای مثانه اسپاستیک معرفی شد و نتایج درمان آنها مورد بررسی انتقادی قرار گرفت دو نوع روش عصب کشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل های مختلفی برای مثانه spastic معرفی شد و نتایج درمانی آن ها به شدت مورد بررسی قرار گرفت دو نوع روش denervative وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Methods 20 children with spastic diplegia were treated with FES. They were assessed with the sEMG and the clinical assessment before and after treatment.
[ترجمه گوگل]Methods20 کودک مبتلا به دیپلژی اسپاستیک با FES تحت درمان قرار گرفتند آنها با sEMG و ارزیابی بالینی قبل و بعد از درمان ارزیابی شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۲۰ کودک با spastic diplegia با FES تیمار شدند آن ها قبل و بعد از درمان با the و ارزیابی بالینی ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The overactive spastic type of constipation is probably much more common than the atonic lazy kind.
[ترجمه گوگل]نوع اسپاستیک بیش فعال یبوست احتمالاً بسیار شایع تر از نوع تنبل آتونیک است
[ترجمه ترگمان]نوع spastic بیش فعال of احتمالا بسیار رایج تر از نوع تنبلی atonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Result: Theres spastic significance between the two groups of operation signs.
[ترجمه گوگل]نتیجه: بین دو گروه از علائم عمل، معنیداری اسپاستیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: تفاوتی میان دو گروه از نشانه های عملیات وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He felt the quick, liquid, spastic lurching of the gun against his shoulder.
[ترجمه گوگل]او صدای سریع، مایع و اسپاستیک اسلحه را روی شانهاش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس کرد که از روی شانه بالا و پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusions: the electric acupuncture combined with rehabilitation training have active treatment to Spastic Paralysis after cerebral infarction, it can improve the living quality effectively.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: طب سوزنی الکتریکی همراه با آموزش توانبخشی درمان فعالی برای فلج اسپاستیک پس از انفارکتوس مغزی دارد و میتواند کیفیت زندگی را به طور موثر بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: طب سوزنی الکتریکی ترکیب شده با آموزش توان بخشی، درمان فعالی به spastic Paralysis پس از infarction مغزی دارد که می تواند کیفیت زندگی را به طور موثر بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective :To detect the relationships between twitch muscle fibre and sympathetic nerve on central spastic palsy rats.
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی روابط فیبر عضلانی کشنده و عصب سمپاتیک در موشهای صحرایی فلج اسپاستیک مرکزی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای تشخیص رابطه بین عضلات ماهیچه twitch و عصب sympathetic بر روی rats palsy مرکزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Conclusion: Acupuncture and rehabilitation training were effective in preventing and treating the symptoms of spastic paralysis.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: آموزش طب سوزنی و توانبخشی در پیشگیری و درمان علائم فلج اسپاستیک مؤثر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: طب سوزنی و آموزش توان بخشی در پیش گیری و درمان علائم فلج spastic موثر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Objective To investigate the improvement of the surgical treatment effect on cerebral palsy with spastic diplegia by performing modified surgeries since 200
[ترجمه گوگل]هدف بررسی بهبود اثر درمان جراحی در فلج مغزی با دیپلژی اسپاستیک با انجام جراحی های اصلاح شده از سال 200
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی بهبود تاثیر جراحی جراحی بر فلج مغزی با انجام جراحی های اصلاح شده از سال ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective To observe the clinical effects of Botulinum toxin A(BTX-A) injection on children with spastic diplegia.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات بالینی تزریق سم بوتولینوم A(BTX-A) بر روی کودکان مبتلا به دیپلژی اسپاستیک
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات بالینی سم botulinum A (BTX - A)به کودکان مبتلا به spastic diplegia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. AIM: To explore the effects of botulinum toxin A in improving the abduction activity of carpometacarpal joint of thumb and spasm in spastic cerebral palsy patients with adduction deformity thumb.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات سم بوتولینوم A در بهبود فعالیت ابداکشن مفصل کارپومتاکارپ شست و اسپاسم در بیماران فلج مغزی اسپاستیک با تغییر شکل شست
[ترجمه ترگمان]AIM: برای بررسی اثرات سم botulinum A در بهبود فعالیت آدم ربایی مفصل شست و تشنج در بیماران مبتلا به فلج مغزی مبتلا به نقص بدنی adduction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید