spartan

/ˈspɑːrtn̩//ˈspɑːtn̩/

معنی: ادم دلیر و با انضباط، اسپارتی، بی تجمل
معانی دیگر: وابسته به اسپارت باستان و مردم و فرهنگ آن، (مانند اسپارتی ها) دلیر، جنگاور، پر طاقت، پر انضباط، صرفه جو، شهروند اسپارت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to ancient Sparta or its people, culture, or the like.

(2) تعریف: (sometimes l.c.) characterized by hardiness, self-discipline, austerity, and the like.
متضاد: luxurious

- I like to sleep late and generally take it easy, but my roommate has Spartan habits.
[ترجمه گوگل] من دوست دارم دیر بخوابم و به طور کلی این کار را راحت می کنم، اما هم اتاقی من عادت های اسپارتی دارد
[ترجمه ترگمان] من دوست دارم تا دیروقت بخوابم و معمولا هم این کار را آسان می گیرم، اما هم اتاقیم habits را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (usu. l.c.) characterised by simplicity and austerity.
متضاد: comfortable, luxurious, opulent

- The dormitory rooms were spartan, but at least the beds were comfortable.
[ترجمه گوگل] اتاق های خوابگاه اسپارت بود، اما حداقل تخت ها راحت بود
[ترجمه ترگمان] اتاق های خوابگاه خاموش بودند، اما حداقل تخت راحتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Sparta, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a person who has Spartan characteristics.

جمله های نمونه

1. Their spartan lifestyle prohibits a fridge or a phone.
[ترجمه گوگل]سبک زندگی اسپارتانه آنها یخچال یا تلفن را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی Their، یک یخچال یا تلفن را منع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spartan youths were bred as warriors.
[ترجمه گوگل]جوانان اسپارتی به عنوان جنگجو پرورش یافتند
[ترجمه ترگمان]جوانان Spartan به عنوان یک جنگجو تربیت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They lead a rather spartan life, with very few comforts and no luxuries.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی نسبتاً اسپارتی، با امکانات بسیار کم و بدون تجملات دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی نسبتا پر زرق و برق دارند و آسایش و آسایش چندانی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hotel room was somewhat spartan.
[ترجمه گوگل]اتاق هتل تا حدودی اسپارتی بود
[ترجمه ترگمان]اتاق هتل کمی spartan بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Funky Ruidoso and spartan Lincoln serve as nice contrasts to each other.
[ترجمه گوگل]Ruidoso بد بو و لینکلن اسپارتان به عنوان تضادهای خوبی با یکدیگر عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]Funky Ruidoso و spartan لینکلن در مقایسه با یکدیگر به عنوان یک تضاد زیبا عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But although I said I was reasonably Spartan, this bare Nissen hut and my little windy bivouac pall a bit at times.
[ترجمه گوگل]اما با وجود اینکه گفتم من به طور معقولی اسپارتی هستم، این کلبه برهنه نیسن و بادی کوچولوی بیواک من گاهی اوقات کمی رنگ می گیرند
[ترجمه ترگمان]اما با این حال که گفتم من با Spartan و this و این کلبه کوچک و little که بعضی وقت ها هم pall
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This shows a Spartan caution which is at variance with their previous bellicosity over Samos.
[ترجمه گوگل]این یک احتیاط اسپارتی را نشان می دهد که با جنگ طلبی قبلی آنها نسبت به ساموس مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان]این یک احتیاط Spartan را نشان می دهد که با bellicosity قبلی آن ها بر روی ساموس در تضاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By comparison, his own media campaign has been spartan.
[ترجمه گوگل]در مقام مقایسه، کمپین رسانه ای خودش اسپارتی بوده است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، کمپین رسانه ای خودش spartan بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But his decorative style is as spartan as any Internationalist.
[ترجمه گوگل]اما سبک تزئینی او مانند هر انترناسیونالیستی اسپارتانه است
[ترجمه ترگمان]اما سبک his مثل هر نوع spartan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spartan carries important data from that experiment, which tested lighter and less expensive ways to put large structures in space.
[ترجمه گوگل]اسپارتان داده‌های مهمی را از آن آزمایش حمل می‌کند که روش‌های سبک‌تر و کم‌هزینه‌تر را برای قرار دادن سازه‌های بزرگ در فضا آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]Spartan داده های مهمی از این تجربه دارد، که سبک و روش های بسیار گران تری برای قرار دادن ساختارهای بزرگ در فضا را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile, the Spartan observers were politely detained, pending the ambassadors' safe return.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ناظران اسپارتی مؤدبانه بازداشت شدند و در انتظار بازگشت امن سفرا بودند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، ناظران Spartan مودبانه بازداشت شدند تا سفیران دوباره باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The newer end is rough, treeless and spartan.
[ترجمه گوگل]انتهای جدیدتر خشن، بی درخت و اسپارتی است
[ترجمه ترگمان]پایان newer خشن، بی درخت و اسپارتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The students' rooms are spartan but clean, with no carpets or central heating.
[ترجمه گوگل]اتاق‌های دانش‌آموزان اسپارتی اما تمیز، بدون فرش یا گرمایش مرکزی است
[ترجمه ترگمان]اتاق ها تمیزند، اما تمیز، بدون فرش یا گرمایش مرکزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a spartan existence, with no running water or electricity.
[ترجمه گوگل]این یک وجود اسپارتی بود، بدون آب و برق
[ترجمه ترگمان]این یک زندگی spartan بود که هیچ آبی یا برق نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Spur lines led from principal stations into vast spartan dormitory accommodation where they could be quarantined and prepared for settlement.
[ترجمه گوگل]خطوط اسپار از ایستگاه‌های اصلی به خوابگاه‌های اسپارتی گسترده منتهی می‌شد که در آنجا می‌توانستند قرنطینه شده و برای اسکان آماده شوند
[ترجمه ترگمان]خطوط Spur از ایستگاه های اصلی به خوابگاه یک خوابگاه بزرگ منتهی می شد که در آنجا می توانستند قرنطینه شوند و برای اسکان آماده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم دلیر و با انضباط (اسم)
spartan

اسپارتی (صفت)
spartan

بی تجمل (صفت)
spartan

انگلیسی به انگلیسی

• inhabitant of sparta (city in ancient greece); courageous and highly disciplined person
highly disciplined; austere; brave
a spartan way of life is very simple with no luxuries.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Marked by simplicity, frugality, and avoidance of luxury ⚔️
🔍 مترادف: Austere
✅ مثال: The monk lived a spartan life, with few possessions and no luxuries.
ساده و بی ‎امکانات، فرد شجاع و با انظباط
یک مردی به اسم god of war است که بهش میگن اسپارتان کریتوس است
spartan
اسپارتا یکی از ایالت های یونان باستان با مردمانی بسیار جنگجو، شجاع و قدرتمند. به ساکنان این ایالت اسپارتان می گفتند. آتن، المپیا، افسس، کرینت، دلفی از دیگر شهرهای نامدار یونان باستان بودند. آتنی ها بسیار اهل علم و دانش و فلسفه بودند. آتن مهد دموکراسی ( و نه اسپارتا ) است. آتنی ها دموکراسی را اختراع کردند، نوع جدیدی از حکومت که در آن هر شهروندی می توانست در مورد مسائل مهم، مانند اعلام یا عدم اعلام جنگ، رأی دهد. همه مقامات دولتی و حتی ژنرال های ارتش از طریق قرعه کشی انتخاب می شدند. در فیلم معروف 300 یونانی هایی که با سپاه خشایارشا می جنگند همگی اسپارتان هستند. البته این فیلم زیاده روی های جزئیاتی خودش را داره که برای طبع مخاطب سینما و با نگاه فروش - محور ساخته شده اما روند داستان صحیح و طبق واقعیت هست. اینکه در فیلم از برده داری اعلام انزجار میشد توسط اسپارتان، گویی مبرا هستند از انجام اینکار، اما جالبه بدونید که اسپارت بیشترین تعداد برده در مقایسه با تعداد مالکان را داشت. برخی از محققان تخمین می زنند که تعداد برده ها هفت برابر شهروندان بود. بردگان در اسپارت در زمین های خود کار می کردند و برای اربابان خود محصولات کشاورزی تولید می کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

تصاویر زیر نمایانگر کلاه خود اسپارتی هاست که بسیار معروف هستند این کلاه ها

spartanspartan
خاکی ( ساده و بدون امکانات )
با انضباظ
کسی که به خودش سختی می دهد.
ساده و بدون امکانات ( شرایط زندگی و . . . )
فرمانده نظامی ارتش کوروش. مرد نظامی سخت کوش و پرطاقت
بدون جزئیات، صرفا ضروریات

بپرس