sparsity

/ˈspæsɪti//ˈspɑːsɪti/

sparseness تنکی، کم پشتی، پراکندگی، تنک بودن

جمله های نمونه

1. Sparsity of population in some rural counties of Britain can create considerable problems for bus operators.
[ترجمه گوگل]پراکندگی جمعیت در برخی از شهرستان های روستایی بریتانیا می تواند مشکلات قابل توجهی را برای اپراتورهای اتوبوس ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]افزایش جمعیت در برخی مناطق روستایی بریتانیا می تواند مشکلات قابل توجهی را برای اپراتورهای اتوبوس ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By studying the sparsity characteristic of the correction equation and employing sparse matrix technique, a SCOPF program is well developed.
[ترجمه گوگل]با مطالعه مشخصه پراکندگی معادله تصحیح و به کارگیری تکنیک ماتریس پراکنده، یک برنامه SCOPF به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]با مطالعه ویژگی های sparsity معادله تصحیح و بکارگیری تکنیک ماتریس پراکنده، یک برنامه SCOPF به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sparsity is here defined as the average number of non-zero components in the vector representation of data.
[ترجمه گوگل]Sparity در اینجا به عنوان میانگین تعداد اجزای غیر صفر در نمایش برداری داده ها تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]Sparsity در اینجا به عنوان تعداد متوسط مولفه های غیر صفر در نمایش برداری داده ها تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fast inverse iteration algorithm and sparsity technique are also exploided to reduce the computation time and memory requirement.
[ترجمه گوگل]الگوریتم تکرار معکوس سریع و تکنیک پراکندگی نیز برای کاهش زمان محاسبات و نیاز به حافظه مورد استفاده قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تکرار معکوس سریع و تکنیک sparsity نیز برای کاهش زمان محاسبه و نیاز حافظه مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Data set size, dimensionality and sparsity have been identified as aspects that make cluster more difficult.
[ترجمه گوگل]اندازه مجموعه داده‌ها، ابعاد و پراکندگی به عنوان جنبه‌هایی که خوشه‌سازی را دشوارتر می‌کنند، شناسایی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]اندازه مجموعه داده، ابعاد و sparsity به عنوان جنبه هایی شناسایی شده اند که خوشه را دشوارتر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is not only because of the sparsity of the fringed.
[ترجمه گوگل]این فقط به دلیل پراکندگی حاشیه ها نیست
[ترجمه ترگمان]این فقط به خاطر the حاشیه دار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Owing to its sparsity of structure, new matrix greatly simplifies the projection operation during images reconstruction, which greatly improving the speed of reconstruction.
[ترجمه گوگل]ماتریس جدید به دلیل ساختار پراکنده خود، عملیات طرح ریزی را در حین بازسازی تصاویر بسیار ساده می کند، که سرعت بازسازی را تا حد زیادی بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]به خاطر ساختار بندی آن، ماتریس جدید به شدت عملیات تصویر را در طول بازسازی تصاویر تسهیل می کند که تا حد زیادی سرعت بازسازی را بهبود می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This algorithm is an improvement of local sparsity ratio and local sparsity coefficient computation for Local Sparsity Coefficient- Based (LSC) Mining of Outliers paper.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم بهبود نسبت پراکندگی محلی و محاسبه ضریب پراکندگی محلی برای استخراج کاغذ Outliers بر اساس ضریب پراکندگی محلی (LSC) است
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم بهبود نسبت sparsity محلی و محاسبه ضریب sparsity محلی برای استخراج ضریب Sparsity (lsc)از کاغذ Outliers است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It discusses the exploitation of sparsity in large LP problems as used in practice.
[ترجمه گوگل]در مورد بهره برداری از پراکندگی در مسائل LP بزرگ همانطور که در عمل استفاده می شود بحث می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد بهره برداری از sparsity در مشکلات بزرگ پی پی که در عمل به کار می رود می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Owing to the sparsity of high-dimensional data and the features of categorical data, it needs to develop special methods for high-dimensional categorical data.
[ترجمه گوگل]با توجه به پراکندگی داده‌های با ابعاد بالا و ویژگی‌های داده‌های طبقه‌ای، نیاز به توسعه روش‌های ویژه برای داده‌های دسته‌بندی با ابعاد بالا دارد
[ترجمه ترگمان]به خاطر ماهیت داده های ابعادی بالا و ویژگی های داده های مطلق، باید روش های خاصی را برای داده های مطلق ابعادی بالا توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We tackle the sparsity problem in two ways - by feature augmentation and switched method.
[ترجمه گوگل]ما مشکل پراکندگی را به دو روش حل می کنیم - با افزایش ویژگی و روش سوئیچ
[ترجمه ترگمان]ما به دو روش با مساله sparsity برخورد می کنیم - از طریق افزایش مشخصه و روش تغییر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its sparsity and spissitude is in good order, just like the arrangement by the genius.
[ترجمه گوگل]پراکندگی و تندی آن درست مانند چیدمان نابغه است
[ترجمه ترگمان]sparsity و spissitude نظم خوبی دارند، درست مثل آرایش و آرایش نبوغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And point out the problems existed in the traditional collaborative filtering methods: ratings matrix sparsity, cold start, vulnerability, single interest model and scalability issues.
[ترجمه گوگل]و به مشکلاتی که در روش‌های فیلتر مشارکتی سنتی وجود داشت اشاره کنید: پراکندگی ماتریس رتبه‌بندی، شروع سرد، آسیب‌پذیری، مدل علاقه واحد و مسائل مقیاس‌پذیری
[ترجمه ترگمان]و به این نکته اشاره کنید که مشکلات موجود در روش های فیلتر مشترک سنتی عبارتند از: ماتریس درجه بندی sparsity، شروع سرد، آسیب پذیری، مدل بهره واحد و مسائل مقیاس پذیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Result : GEPRB can reduce the cumulating thickness of the basilar membrane and that of the vascular pattern, so as to tighten up the sparsity of the spiral ganglion cells.
[ترجمه گوگل]نتیجه: GEPRB می تواند ضخامت تجمعی غشای بازیلار و الگوی عروقی را کاهش دهد، به طوری که پراکندگی سلول های گانگلیونی مارپیچی را سفت کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه: GEPRB می تواند ضخامت cumulating غشا basilar و الگوی آوندی را کاهش دهد تا the سلول های ganglion مارپیچی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper proposes a method of digital literature image compression based on sparsity and synchronization.
[ترجمه گوگل]این مقاله روشی برای فشرده‌سازی تصویر ادبیات دیجیتال بر اساس پراکندگی و همگام‌سازی پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش فشرده سازی تصویر دیجیتال مبتنی بر sparsity و همزمانی را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being thinly scattered; scantiness

پیشنهاد کاربران

به کم بودن یا اقلیت بودن چیزی اشاره داره
پراکندگی
کمبود [ آمار]
ریزش

بپرس