1. sparks from a fire
اخگرهای آتش
2. flames and sparks were flying up the chimney
شعله و جرقه از دودکش بخاری بالا می رفت.
3. to strike sparks from a flint
با سنگ چخماق اخگر ایجاد کردن
4. he stirred the fire and sparks sprang upward
آتش را هم زد و جرقه ها به هوا پریدند.
5. his death extinguished our last sparks of hope
مرگ او آخرین جرقه های امید ما را از بین برد.
6. rubbing two stones together produces sparks
به هم مالیدن دو سنگ جرقه تولید می کند.
7. the firecracker burst and colorful sparks cascaded down
ترقه منفجر شد و جرقه های رنگارنگ به پایین بارید.
8. the wick was wet and the sparks didn't take
فتیله تر بود و جرقه ها نگرفت.