spanning

تخصصی

[ریاضیات] پدید آوردنده، پدید آرنده، مولد، گسترنده، تولید کردن، فراگیر

پیشنهاد کاربران

دربرگیرنده
در محدوده
گسترده شده
Spanning the heaven
در آسمان گسترده شده.
دهانه ساختمان
شامل شدن
بعضی جاها �پشتیبانی کردن� هم معنی میده.
Narcissism is spanning generations
خودشفتگی هست فراگیر ازنسلی به نسل دیگر
یا خود شفتگی نسل هارو فرامیگیرد
فراگیر
گسترش دادن، فراخ کردن، فراتر رفتن ( از )
پوشا
مثلاً:
spanning tree
درخت پوشا
دامنه
پدید آوردن
شامل ( در برگیرنده )
اتصال بین دو نقطه
پوشش شدن
پوشش دادو
پوشش دهنده؛ د ربر گیرنده؛ فرا گیرنده؛ پوشا
پوشش دادن؛ پوشش دهی؛ در بر گرفتن؛ فرا گرفتن؛ گسترش
پوشش دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس