spanning
تخصصی
پیشنهاد کاربران
• شامل، در برگیرنده، فراگرفتن، ( در محدوده ی . . . ) گسترده بودن یا پوشش دادن
His career spanning six decades.
حرفه او شش دهه را در بر می گیرد. ( یعنی او شش دهه به آن کار مشغول بود و دیگران او و کارهای او را می شناختند. )
حرفه او شش دهه را در بر می گیرد. ( یعنی او شش دهه به آن کار مشغول بود و دیگران او و کارهای او را می شناختند. )
دربرگیرنده
در محدوده
در محدوده
گسترده شده
Spanning the heaven
در آسمان گسترده شده.
در آسمان گسترده شده.
دهانه ساختمان
شامل شدن
بعضی جاها �پشتیبانی کردن� هم معنی میده.
خودشفتگی هست فراگیر ازنسلی به نسل دیگر
یا خود شفتگی نسل هارو فرامیگیرد
فراگیر
گسترش دادن، فراخ کردن، فراتر رفتن ( از )
پوشا
مثلاً:
spanning tree
درخت پوشا
مثلاً:
درخت پوشا
دامنه
پدید آوردن
شامل ( در برگیرنده )
اتصال بین دو نقطه
پوشش شدن
پوشش دادو
پوشش دهنده؛ د ربر گیرنده؛ فرا گیرنده؛ پوشا
پوشش دادن؛ پوشش دهی؛ در بر گرفتن؛ فرا گرفتن؛ گسترش
پوشش دادن؛ پوشش دهی؛ در بر گرفتن؛ فرا گرفتن؛ گسترش
پوشش دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)