spangle

/ˈspæŋɡl̩//ˈspæŋɡl̩/

معنی: پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن
معانی دیگر: درخشیدن (با هر چیز پولک مانند)، هر چیز پولک مانند و براق، با پولک تزیین کردن، منجوق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small thin piece of shiny metal, plastic, or the like, used for decoration, esp. on clothing.

- Evening dresses of the 1920s were often adorned with rows of shimmering spangles.
[ترجمه گوگل] لباس‌های شب دهه 1920 اغلب با ردیف‌هایی از پارچه‌های درخشان تزئین می‌شدند
[ترجمه ترگمان] لباس های عصر ۱۹۲۰ اغلب با ردیف های پر از پولک های براق تزئین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any small shiny or sparkling object.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spangles, spangling, spangled
• : تعریف: to decorate with or as with spangles.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: spangly (adj.)
• : تعریف: to shine or sparkle with or like spangles.

جمله های نمونه

1. His blue eyes were spangled at once.
[ترجمه گوگل]چشم‌های آبی‌اش به یکباره درهم رفت
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی اش ناگهان پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sky was spangled with stars.
[ترجمه گوگل]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The city skyline was spangled with lights.
[ترجمه گوگل]خط افق شهر پر از نور بود
[ترجمه ترگمان]افق شهر با چراغ های روشن تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The curtains at the tiny windows are spangled with yellow flowers.
[ترجمه گوگل]پرده های پنجره های کوچک پر از گل های زرد است
[ترجمه ترگمان]پرده های پنجره کوچک با گله ای زرد تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Upperparts spangled with grey or yellowish or black; no white on nape; underparts in breeding plumage largely black.
[ترجمه گوگل]قسمت بالایی با رنگ خاکستری یا زرد یا سیاه پوشیده شده است بدون سفیدی روی پشت قسمت زیرین در پرهای پرورشی تا حد زیادی سیاه است
[ترجمه ترگمان]Upperparts با لباس خاکستری یا سیاه پوشیده شده بود و پشت گردن سفید و سفید دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As night fell, the city became spangled with lights.
[ترجمه گوگل]با فرا رسیدن شب، شهر پر از نور شد
[ترجمه ترگمان]به محض آن که شب فرا رسید شهر پر از نور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, from the spangled endless night that dimmed the hall, meanings shone.
[ترجمه گوگل]درعوض، از شب بی پایانی که سالن را تاریک کرد، معانی درخشیدند
[ترجمه ترگمان]به جای آن شب پر زرق و برق که سرسرا را تار می کرد، معانی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cornucopia of rare minerals leapt before him, spangled by street light as it softened through leaf.
[ترجمه گوگل]قرنیه ای از مواد معدنی کمیاب از جلوی او پرید که نور خیابان در حالی که از بین برگ نرم می شد، پریده بود
[ترجمه ترگمان]یک cornucopia از مواد معدنی نادر در مقابلش ظاهر شده بود و در نور خیابانی که از میان برگ ها نرم شده بود تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes the sun spangles and we feel alive.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آفتاب می زند و ما احساس زنده بودن می کنیم
[ترجمه ترگمان]گاهی خورشید spangles و ما احساس زنده بودن می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He generally wore a spangled waistcoat for the occasion.
[ترجمه گوگل]او عموماً برای این مناسبت یک جلیقه بنددار می پوشید
[ترجمه ترگمان]او به طور کلی جلیقه پر زرق و برقش را برای این بار پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other spangles of colour combine to great effect in this beautiful fish.
[ترجمه گوگل]رنگ های دیگر در این ماهی زیبا با هم ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]هزاران رنگ دیگر در این ماهی زیبا از تاثیر زیادی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Watching a youth in a blue tunic and spangles performing on the slack rope, he determined to attempt a similar feat.
[ترجمه گوگل]او با تماشای جوانی با تونیک آبی و اسپنگل‌ها که روی طناب شل اجرا می‌کرد، تصمیم گرفت که دست به کار مشابهی بزند
[ترجمه ترگمان]او که جوانی را در لباس آبی تماشا می کرد و با spangles که روی طناب شل کار می کرد، مصمم بود که کار دیگری انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lights spangled the night skyline.
[ترجمه گوگل]نورها افق شب را فراگرفتند
[ترجمه ترگمان]چراغ ها در افق شب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Great mormon is similar with spangle, but it doesn't have tail's projections.
[ترجمه گوگل]مورمون بزرگ با اسپنگل مشابه است، اما برجستگی دم ندارد
[ترجمه ترگمان]mormon بزرگ شبیه spangle است، اما چشم انداز دمش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

درخشش (اسم)
spangle, sparkle, scintillation, shine, luminosity, luster, glitter, eclat, fulguration

پولک وسنگهای بدلی زینت لباس (اسم)
spangle

هر چیز زرق و برقدار (اسم)
spangle

با پولک مزین کردن (فعل)
spangle

انگلیسی به انگلیسی

• small glittering disk sewn on garments as decoration; any small sparkling object
decorate with spangles, decorate with sparkles, cover with small shiny pieces
spangles are small pieces of metal or plastic which sparkle brightly and are used to decorate clothing or hair.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A small, sparkling ornament or a piece of glittering material ✨
🔍 مترادف: Sequin
✅ مثال: The dancer's costume was adorned with spangles that caught the light with every movement.
پولک
( با پولک ) تزئین شدن spangled with
The grass was spangled with flowers.
The Star Spangled Banner
نام سرود ملی ایالات متحده آمریکا

بپرس