(نام بازرگانی)، بتونه، پر کنک (خمیر یا گردی که برای پر کردن سوراخ چوب و دیوار و غیره به کار می رود)، درزگیر، بتونه نقاشی، بتونه کاری کردن، بابتونه پرکردن
• : تعریف: trademark for a powder that forms a paste when mixed with water, used to smooth out wall cracks, holes, and the like before papering, painting, or other finishing work.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: spackles, spackling, spackled
• : تعریف: (l.c.) to use Spackle or a similar substance to repair interior walls before papering, painting, or the like. • مشابه: spot
جمله های نمونه
1. He planed the projected paint and spackle off the wall.
[ترجمه آلن خسرویان] او رنگ های بیرون زده را مسطح کرده و دیوار را بتونه کرد.
|
[ترجمه گوگل]او رنگ و لکه های پیش بینی شده را روی دیوار ریخت [ترجمه ترگمان]نقاشی پیش بینی شده را رنده کرد و دیوار را از دیوار جدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Applications will be hooked together with a mixture of XSLT, XProc, duct tape, and spackle.
[ترجمه گوگل]برنامه ها با مخلوطی از XSLT، XProc، نوار چسب و spackle به هم متصل می شوند [ترجمه ترگمان]برنامه های کاربردی با ترکیبی از XSLT، XProc، نوار لوله ای و spackle به هم متصل خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mash up a few aspirin with enough water to make a paste and use like spackle to fill tiny holes.
[ترجمه گوگل]مقداری آسپرین را با آب کافی له کنید تا خمیری به دست آید و از آن برای پر کردن سوراخهای کوچک استفاده کنید [ترجمه ترگمان]چند قرص آسپرین را با آب کافی محکم کنید تا خمیر درست کنید و مانند spackle برای پر کردن سوراخ های ریز استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A 3-D dynamic displacement field is studied and tested by use of two sets of rotation aperture spackle photographic system.
[ترجمه گوگل]یک میدان جابجایی دینامیکی 3 بعدی با استفاده از دو مجموعه از سیستم عکاسی spackle دیافراگم چرخشی مطالعه و آزمایش شده است [ترجمه ترگمان]یک میدان جابجایی پویا ۳ D مورد مطالعه قرار گرفته و با استفاده از دو مجموعه از دیافراگم چرخشی spackle photographic مورد آزمایش قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Of course, software (being soft) is also easier to fix: we can spackle in the hole (fix the bug) and instantly remanufacture the house.
[ترجمه گوگل]البته، نرمافزار (نرمبودن) نیز راحتتر قابل تعمیر است: میتوانیم در سوراخ بچرخیم (اشکال را برطرف کنیم) و فوراً خانه را بازسازی کنیم [ترجمه ترگمان]البته، نرم افزار (نرم بودن)نیز ساده تر است: ما می توانیم در حفره spackle (ثابت کنیم)و فورا خانه را تمیز کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This trademark often occurs in lowercase in print: "In the Sierra . . . the snow generally is the consistency of spackle " (San Francisco Chronicle).
[ترجمه گوگل]این علامت تجاری اغلب با حروف کوچک در چاپ دیده می شود: "در سیرا برف عموماً قوام spackle است" (San Francisco Chronicle) [ترجمه ترگمان]این علامت تجاری اغلب در حروف کوچک نوشته می شود: \" در سیرا برفی، برف به طور کلی ثبات of (San Francisco)است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• brand name for a quick-drying substance used for repairing plasterwork