southernmost

/ˈsʌðənmoʊst//ˈsʌðənməʊst/

معنی: در اقصی نقطه جنوب
معانی دیگر: دورترین محل جنوب، اقصی نقطه ی جنوب

جمله های نمونه

1. The ancient province of Satsuma lies in the southernmost part of the Japanese island of Kyushu.
[ترجمه گوگل]استان باستانی ساتسوما در جنوبی ترین قسمت جزیره ژاپنی کیوشو قرار دارد
[ترجمه ترگمان]استان باستانی Satsuma در جنوبی ترین قسمت جزیره کیوشو واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From here, the southernmost tip of Moskenes Penninsula, we took some fine walks.
[ترجمه گوگل]از اینجا، جنوبی ترین نوک شبه جزیره Moskenes، چند پیاده روی خوب انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]از اینجا، جنوبی ترین نقطه of Penninsula، ما چند قدم خوب برداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ring is broken only at its southernmost point by the Straits of Lothern.
[ترجمه گوگل]این حلقه تنها در جنوبی ترین نقطه خود توسط تنگه Lothern شکسته شده است
[ترجمه ترگمان]حلقه فقط در جنوبی ترین نقطه مقابل تنگه Lothern شکسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The southernmost has the densest vegetation, the most complete cover, and the widest variety of both angiosperms and plant communities.
[ترجمه گوگل]جنوبی‌ترین منطقه دارای متراکم‌ترین پوشش گیاهی، کامل‌ترین پوشش، و گسترده‌ترین گونه‌های آنژیوسپرم‌ها و جوامع گیاهی است
[ترجمه ترگمان]جنوبی ترین پوشش گیاهی، کامل ترین پوشش گیاهی و بیش ترین تنوع بین دانه ها و دانه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tierra del Fuego is the southernmost tip of South America.
[ترجمه گوگل]Tierra del Fuego جنوبی ترین نقطه آمریکای جنوبی است
[ترجمه ترگمان]تیرا دل Fuego جنوبی ترین نقطه آمریکای جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The river Sol is the southernmost of the Empire's rivers.
[ترجمه گوگل]رودخانه سول جنوبی ترین رودخانه امپراتوری است
[ترجمه ترگمان]رودخانه سول جنوبی ترین رودخانه امپراطوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mission will explore the planet's southernmost latitudes.
[ترجمه گوگل]این ماموریت جنوبی ترین عرض های جغرافیایی سیاره را کاوش خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این ماموریت جنوبی ترین قسمت سیاره را بررسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Impediments to enforcement also increased when even the southernmost Creek tribes rejected the idea that the treaty applied to the Seminoles.
[ترجمه گوگل]وقتی حتی جنوبی‌ترین قبایل کریک این ایده را که معاهده در مورد سمینولز اعمال می‌شود رد کردند، موانع اجرایی نیز افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نیروهای انتظامی نیز زمانی افزایش یافتند که حتی جنوبی ترین قبیله Creek این ایده را رد کردند که این عهدنامه به the اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Southernmost is a joint five - hole arch bridge, which is the first building into the Ling Qu.
[ترجمه گوگل]جنوبی ترین یک پل قوسی پنج سوراخ مشترک است که اولین ساختمان به لینگ کو است
[ترجمه ترگمان]Southernmost یک پل بزرگ five است که اولین ساختمان در Qu است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sanya is the southernmost city in China.
[ترجمه گوگل]سانیا جنوبی ترین شهر چین است
[ترجمه ترگمان]Sanya جنوبی ترین شهر در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A tourist approaches China's southernmost point, traditionally considered the end of the civilized world.
[ترجمه گوگل]یک گردشگر به جنوبی ترین نقطه چین که به طور سنتی پایان جهان متمدن در نظر گرفته می شود، نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]یک توریست به جنوبی ترین نقطه چین نزدیک می شود و به طور سنتی به عنوان پایان جهان متمدن شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. December 2 when the sun is at its southernmost point.
[ترجمه گوگل]2 دسامبر زمانی که خورشید در جنوبی ترین نقطه خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]۲ دسامبر زمانی که خورشید در جنوبی ترین نقطه آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wandered down to the southernmost end of the platform and peered into the tunnel.
[ترجمه گوگل]او تا جنوبی ترین انتهای سکو سرگردان شد و به داخل تونل نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او به سمت جنوبی ترین قسمت سکو رفت و به تونل خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So how can a trip to Portugal's southernmost region be a gateway to a great viticultural experience?
[ترجمه گوگل]پس چگونه سفر به جنوبی ترین منطقه پرتغال می تواند دروازه ای به سوی یک تجربه عالی از کشت انگور باشد؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگونه می توان سفر به جنوبی ترین منطقه پرتغال را به عنوان دروازه تجربه بزرگ viticultural دانست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در اقصی نقطه جنوب (صفت)
southernmost

انگلیسی به انگلیسی

• located farthest south

پیشنهاد کاربران

جنوبی ترین
Antarctica, the southernmost continent and site of the South Pole, is a virtually uninhabited, ice - covered landmass

بپرس