sourly


از روی کج خلقی، بتندی

جمله های نمونه

1. "Leave my mother out of it," he said sourly.
[ترجمه گوگل]با ترش گفت: مادرم را رها کن
[ترجمه ترگمان]او با ترشرویی گفت: \" مادرم را از این موضوع کنار بگذار \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'Who asked you?' he said sourly.
[ترجمه گوگل]چه کسی از شما پرسید؟ با ترش گفت
[ترجمه ترگمان]کی از تو پرسید؟ با ترشرویی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any moment now, Alyssia thought sourly, and this scenario will turn into an X-rated movie.
[ترجمه گوگل]هر لحظه، آلیسیا به طرز ترشی فکر کرد و این سناریو تبدیل به یک فیلم درجه X می شود
[ترجمه ترگمان](آلیسیا)حالا هر لحظه با ترشرویی فکر می کند، و این سناریو تبدیل به یک فیلم با امتیاز X خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yes, Henry thought sourly, pushing a torch into his anorak pocket and looking round for his bobble hat.
[ترجمه گوگل]بله، هنری ترش فکر کرد، مشعل را در جیب انوراکش فرو کرد و به دنبال کلاه بوبلش گشت
[ترجمه ترگمان]هنری با کج خلقی اندیشید: بله، چراغ قوه را در جیب anorak گذاشت و دنبال کلاه bobble گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He complained sourly that the new rules only benefitted the managers.
[ترجمه گوگل]او به شدت گلایه کرد که قوانین جدید فقط به نفع مدیران است
[ترجمه ترگمان]او با sourly شکوه کرد که قوانین جدید فقط از مدیران سود برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The black bile sourly bitter rose in Bonasera's throat overflowed through tightly clenched teeth.
[ترجمه گوگل]صفرای سیاه و تلخ ترش در گلوی بوناسرا از دندانهای محکم به هم فشرده سرریز شد
[ترجمه ترگمان]صفرا تلخ و تلخ، با دندان های به هم فشرده از میان دندان های به هم فشرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I looked at him sourly, saying ,'Where exactly are we? '.
[ترجمه گوگل]با ترش به او نگاه کردم و گفتم: دقیقاً کجا هستیم؟ '
[ترجمه ترگمان]با ترشرویی به او نگاه کردم و گفتم: ما دقیقا کجاییم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They looked at me sourly at first.
[ترجمه گوگل]اول ترش به من نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]ابتدا با ترشرویی به من نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He looked at me sourly enough, but said nothing.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی ترش به من نگاه کرد اما چیزی نگفت
[ترجمه ترگمان]با ترشرویی به من نگاه کرد، اما چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She looked me sourly.
[ترجمه گوگل]ترش به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با ترشرویی به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Getting moving here won't mitigate the despair; but it would at least show some capacity to think beyond the sourly inescapable.
[ترجمه گوگل]حرکت به اینجا ناامیدی را کاهش نمی دهد اما حداقل ظرفیتی برای اندیشیدن به فراتر از موارد غیرقابل اجتناب نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]حرکت به اینجا باعث کاهش یاس نخواهد شد؛ اما حداقل به کمی ظرفیت فکر کردن فراتر از sourly غیرقابل اجتناب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her face grew momently darker, more dissatisfied and more sourly expressive of disappointment.
[ترجمه گوگل]چهره‌اش لحظه‌ای تیره‌تر، ناراضی‌تر و به طرز ترش‌آمیزی بیانگر ناامیدی‌تر شد
[ترجمه ترگمان]رنگ چهره اش هر لحظه تیره تر می شد، بیشتر ناراضی و more از ناامیدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Madame Bron, who had been thirty years in the theatre, replied quite sourly.
[ترجمه گوگل]مادام برون، که سی سال در تئاتر بود، کاملاً ترش جواب داد
[ترجمه ترگمان]مادام Bron که سی سال در تئاتر بود با ترشرویی جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a sour manner, ill-temperedly, crossly, sullenly, nastily

پیشنهاد کاربران

با ترشرویی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sour
✅️ اسم ( noun ) : sourness
✅️ صفت ( adjective ) : sour
✅️ قید ( adverb ) : sourly

بپرس