soundness


معنی: خوشفکری
معانی دیگر: تندرستی، صحت، درستی

جمله های نمونه

1. I began to doubt my own soundness of mind.
[ترجمه گوگل]من شروع به شک کردم به سلامت ذهن خودم
[ترجمه ترگمان]به عقل خودم شک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We do not believe in the soundness of the views which uphold this law.
[ترجمه گوگل]ما به استحکام نظراتی که از این قانون حمایت می کنند اعتقاد نداریم
[ترجمه ترگمان]ما به صحت نظراتی که این قانون را تایید می کنند اعتقاد نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He brings a maturity, a soundness of judgment and a balance of priorities that would be reassuring in a leader.
[ترجمه گوگل]او بلوغ، استحکام قضاوت و توازن اولویت‌ها را به ارمغان می‌آورد که در یک رهبر اطمینان‌بخش است
[ترجمه ترگمان]او بلوغ، درستی قضاوت و تعادل اولویت های را به ارمغان می آورد که به یک رهبر قوت قلب می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soundness - A working dog must be sound.
[ترجمه گوگل]سلامت - سگ کار باید سالم باشد
[ترجمه ترگمان] یه سگ کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He accumulated rapidly in support of the soundness of his conclusions.
[ترجمه گوگل]او به سرعت در حمایت از صحت نتیجه گیری هایش انباشته شد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت در حمایت از صحت نتایج خود جمع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You must verify the soundness of the hypothesis before you advocate it.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه از فرضیه دفاع کنید، باید صحت آن را تأیید کنید
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه از آن طرفداری کنید صحت این فرضیه را تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many creditors questioned the soundness of the company.
[ترجمه گوگل]بسیاری از طلبکاران سلامت شرکت را زیر سوال بردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از creditors از صحت این شرکت سوال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He assured us of the soundness of the plan.
[ترجمه گوگل]او به ما از درستی طرح اطمینان داد
[ترجمه ترگمان]او به ما از صحت این نقشه اطمینان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. People are familiar with the soundness of the poet's taste.
[ترجمه گوگل]مردم با سليقه ذوق شاعر آشنا هستند
[ترجمه ترگمان]مردم با دقت سلیقه شاعر آشنایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aside from fostering fiscal soundness, an exit will help money markets normalise.
[ترجمه گوگل]جدای از تقویت سلامت مالی، خروج از آن به عادی شدن بازارهای پولی کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]جدا از ترویج سلامت مالی، یک خروجی برای عادی سازی بازار کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A formal semantics is given. We prove 79's soundness, consistency, completeness, and decidability with respect to the semantics.
[ترجمه گوگل]یک معناشناسی رسمی داده شده است ما صحت، سازگاری، کامل بودن و تصمیم‌پذیری 79 را با توجه به معناشناسی اثبات می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]یک معناشناسی صوری ارایه شده است ما صحت و صحت، ثبات، کامل بودن و decidability را با توجه به معانی اثبات می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Soundness of feet and legs is our top priority.
[ترجمه گوگل]سلامت پاها و پاها اولویت اصلی ماست
[ترجمه ترگمان]اولویت بندی پاها و پاها اولویت اصلی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They have a strong record of financial soundness.
[ترجمه گوگل]آنها سابقه قوی از سلامت مالی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها دارای سابقه قوی از سلامت مالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The method to verify soundness of workflow model is researched, though verifying its semantic integrity, based on analysis to workflow model topology and semantics.
[ترجمه گوگل]روش تأیید صحت مدل گردش کار، با وجود تأیید یکپارچگی معنایی آن، بر اساس تحلیل به توپولوژی و معناشناسی مدل گردش کار، مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این روش برای تایید صحت مدل بهبود جریان کار، با این حال بررسی انسجام معنایی آن براساس تحلیل توپولوژی مدل بهبود جریان کار و معانی، مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Investigations assured us of the soundness of the plan.
[ترجمه گوگل]بررسی ها به ما از صحت این طرح اطمینان داد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ما را از صحت این طرح مطمئن ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشفکری (اسم)
reason, sanity, soundness, robustness

تخصصی

[عمران و معماری] سلامت - سلامتی - خلوص

انگلیسی به انگلیسی

• wholeness; good condition; firmness, stability; validity; trustworthiness

پیشنهاد کاربران

The validity of the argument depends on its logical structure
اینجا کلمه ی اعتبار یا validity میتونه مترادف soundness باشه به معنی اعتبار یا درستی یا صحت
صحت، درستی
بی نقصی
دامپزشکی و علوم دامی
سلامت
خلوص

بپرس