1. Soundlessly, she mimed picking up a phone and speaking into it.
[ترجمه گوگل]بی صدا، او یک گوشی را برداشت و با آن صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و یک گوشی را برداشت و با آن حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و یک گوشی را برداشت و با آن حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Theo crept soundlessly into the room.
[ترجمه گوگل]تئو بی صدا وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]تئو بی صدا وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تئو بی صدا وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He slipped soundlessly into the house.
[ترجمه گوگل]بی صدا به داخل خانه سر خورد
[ترجمه ترگمان]بی صدا به درون خانه خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی صدا به درون خانه خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Soundlessly, he swept his forearm down the whole length of the mantelpiece, scattering cards and ornaments alike.
[ترجمه گوگل]او بدون صدا، ساعدش را در تمام طول شومینه جارو کرد و کارت ها و زیور آلات را به طور یکسان پراکنده کرد
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و روی بخاری دیواری نشست و کارت ها و ornaments را به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و روی بخاری دیواری نشست و کارت ها و ornaments را به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I drop back soundlessly, my lips slackened.
[ترجمه گوگل]بی صدا عقب می افتم، لب هایم شل شده اند
[ترجمه ترگمان]بی صدا کنار می روم، لب هایم شل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی صدا کنار می روم، لب هایم شل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gwenellen and I changed places soundlessly.
[ترجمه گوگل]من و گوئنلن بی صدا جای خود را عوض کردیم
[ترجمه ترگمان] من و \"Gwenellen\" همه جا رو عوض کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من و \"Gwenellen\" همه جا رو عوض کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Joe's lips moved soundlessly.
[ترجمه گوگل]لب های جو بی صدا حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]لب های جو بی صدا تکان خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لب های جو بی صدا تکان خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Moving soundlessly on his thick rubber soles, he ghosted swiftly down to the lowest platform.
[ترجمه گوگل]بدون صدا روی کفه های لاستیکی ضخیم خود حرکت کرد و به سرعت به پایین ترین سکو رفت
[ترجمه ترگمان]با حرکت بی صدا روی کف لاستیکی ضخیم خود حرکت کرد و به سرعت به پایین ترین سکو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با حرکت بی صدا روی کف لاستیکی ضخیم خود حرکت کرد و به سرعت به پایین ترین سکو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He walks slowly and soundlessly like a leopard.
[ترجمه گوگل]مثل پلنگ آهسته و بی صدا راه می رود
[ترجمه ترگمان]آهسته و بی صدا مثل پلنگ به راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آهسته و بی صدا مثل پلنگ به راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A swift rose soundlessly over the slate roof and the heat shimmered on the roughcast walls.
[ترجمه گوگل]تندرو بی صدا از بالای سقف تخته سنگ بلند شد و گرما بر روی دیوارهای ناهموار می تابد
[ترجمه ترگمان]برقی تند از روی بام سنگی تکان می خورد و گرما روی دیواره ای گل و گل می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برقی تند از روی بام سنگی تکان می خورد و گرما روی دیواره ای گل و گل می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Desires are walking soundlessly like a cat, studies us from a distance.
[ترجمه گوگل]آرزوها مانند گربه بی صدا راه می روند، ما را از دور مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]Desires مثل یک گربه بی صدا راه می روند و ما را از فاصله دور تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Desires مثل یک گربه بی صدا راه می روند و ما را از فاصله دور تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I walk in another room soundlessly.
[ترجمه گوگل]بی صدا در اتاق دیگری قدم می زنم
[ترجمه ترگمان]بی سر و صدا در اتاق دیگر قدم می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی سر و صدا در اتاق دیگر قدم می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He threw his bedding over and it landed soundlessly on the snow.
[ترجمه گوگل]ملافهاش را پرت کرد و بیصدا روی برف فرود آمد
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را روی زمین انداخت و بی صدا روی برف ها افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را روی زمین انداخت و بی صدا روی برف ها افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As I watched she turned, crept soundlessly from the room and was gone.
[ترجمه گوگل]همانطور که نگاه کردم چرخید، بی صدا از اتاق بیرون آمد و رفت
[ترجمه ترگمان]همچنان که نگاهش می کردم برگشت، بی صدا از اتاق بیرون خزید و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که نگاهش می کردم برگشت، بی صدا از اتاق بیرون خزید و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید