1. My bare feet were soundless over the carpet.
[ترجمه گوگل]پاهای برهنه ام روی فرش بی صدا بود
[ترجمه ترگمان]پاهای برهنه من روی فرش روی فرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Above the mountain, eagles circled in soundless flight.
[ترجمه گوگل]بر فراز کوه، عقاب ها در پروازی بی صدا حلقه زدند
[ترجمه ترگمان]بر فراز کوه، عقاب ها در پرواز بی صدا چرخ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her lips parted in a soundless scream.
[ترجمه گوگل]لب هایش در یک جیغ بی صدا از هم باز شد
[ترجمه ترگمان]لب هایش با فریادی بی صدا از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He motioned to Lissa and she caught his soundless urging and went with him out of the room.
[ترجمه گوگل]به لیسا اشاره کرد و او اصرار بی صدا او را گرفت و با او از اتاق بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]به لیسا اشاره کرد و با اصرار او را گرفت و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The rain had changed into a soundless light sprinkle.
[ترجمه گوگل]باران تبدیل به نوری بی صدا شده بود
[ترجمه ترگمان]قطرات ریز باران تبدیل به a بی صدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But then another soundless glance brought home the truth.
[ترجمه گوگل]اما بعد یک نگاه بی صدا دیگر حقیقت را به خانه آورد
[ترجمه ترگمان]اما بعد یک نگاه بی سرو صدا حقیقت را به خانه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Spring Festivial is coming with the soundless footsteps.
[ترجمه گوگل]جشن بهار با قدم های بی صدا در راه است
[ترجمه ترگمان]بهار Spring با صدای بی صدایی می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hear the soundless. Learn it all, then forget it all.
[ترجمه گوگل]صدای بی صدا را بشنو همه چیز را یاد بگیرید، سپس همه را فراموش کنید
[ترجمه ترگمان]به صدای آرام گوش کنید همه اش را یاد بگیر، پس همه چیز را فراموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Laughing this soundless lubrication, Jingui such as oil spring!
[ترجمه گوگل]خنده این روانکاری بی صدا، Jingui مانند بهار نفت!
[ترجمه ترگمان]این روغن بی سرو صدا که مثل بهاری روغن می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But it flutters down, soundless, hour after hour while we are asleep.
[ترجمه گوگل]اما ساعت به ساعت در حالی که ما در خواب هستیم، بی صدا به پایین بال می زند
[ترجمه ترگمان]اما بعد از یک ساعت، ساعتی بعد از یک ساعت به خواب فرو می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Motherly love is like a spring rain, soundless lubrication, long distant.
[ترجمه گوگل]عشق مادری مانند باران بهاری است، روانکاری بی صدا، از دور
[ترجمه ترگمان]عشق motherly مثل باران بهاری، بی سرو صدا و دور از دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The creek, still and soundless, is closed in by trees, hidden from the eyes of men.
[ترجمه گوگل]نهر، آرام و بی صدا، توسط درختان بسته شده و از چشمان مردم پنهان است
[ترجمه ترگمان]نهر، آرام و بی صدا، در میان درختان بسته می شود و از چشم مردها پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Your soundless and stirless, poured into the bottom of my heart.
[ترجمه گوگل]بی صدا و بی تاب تو در ته دلم ریخت
[ترجمه ترگمان]صدای آرام و آرام تو در اعماق قلب من فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a soundless noise, yet rushing and powerful.
[ترجمه گوگل]صدایی بی صدا و در عین حال شتابزده و قدرتمند بود
[ترجمه ترگمان]صدای بی صدایی بود، اما در عین حال تند و قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید