sounder

/ˈsaʊndər//ˈsaʊndə/

معنی: ژرفاسنج، هر چیزیکه صدا میکند
معانی دیگر: (شخص یا چیز) صدا ساز، (شخص یا چیز) ژرفایاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person or thing that makes sounds.
اسم ( noun )
• : تعریف: a person or thing that measures water depth.

جمله های نمونه

1. True friendship is like sound health. The value of it is seldom known until it is lost.
[ترجمه گوگل]دوستی واقعی مانند سلامتی سالم است ارزش آن به ندرت شناخته می شود تا زمانی که از بین برود
[ترجمه ترگمان]دوستی واقعی مثل سلامتی صدا است ارزش آن کم تر شناخته می شود تا زمانی که گم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The empty vessels make the greatest sound.
[ترجمه گوگل]ظروف خالی بزرگترین صدا را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]رگ های خالی بهترین صدا را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. True friendship is like sound health, the value of it is seldom known until it be lost. Charles Caleb Colton
[ترجمه گوگل]دوستی واقعی مانند سلامتی سالم است، ارزش آن به ندرت شناخته می شود تا زمانی که از دست برود چارلز کالب کولتون
[ترجمه ترگمان]دوستی واقعی مانند سلامتی صدا است، ارزش آن کم تر شناخته می شود تا زمانی که گم شود چارلز کالب colton
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. True friendship is like sound health, the value of which is seldom known until it be lost.
[ترجمه گوگل]دوستی واقعی مانند سلامتی سالم است که ارزش آن به ندرت شناخته می شود تا زمانی که از بین برود
[ترجمه ترگمان]دوستی واقعی مانند سلامتی صدا است، که ارزش آن به ندرت شناخته می شود تا زمانی که گم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As empty vessels make the loudest sound, so they that have least wit are the greatest babblers.
[ترجمه گوگل]همانطور که ظروف خالی بلندترین صدا را تولید می کنند، آنها که کمترین هوش را دارند، بزرگترین غرغر هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که رگ های خالی بلندترین صدا را می سازند، بنابراین آن ها حداقل wit هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fowler’s pipe sounds sweet until the bird is caught.
[ترجمه گوگل]صدای پیپ مرغدار تا زمانی که پرنده گرفتار می شود، شیرین به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]لوله s تا وقتی که پرنده گیر کرده شیرین به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A cracked bell is never sound.
[ترجمه گوگل]زنگ شکسته هرگز صدا نمی شود
[ترجمه ترگمان]زنگ ترک خورده هرگز به صدا در نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To make your life a sound structrure that will serve others and fulfil your own potential, you have to remember that strength, however massive, can't endure unless it has the interlocking supprt of others. Go it alone and you'll inevitably tumble.
[ترجمه گوگل]برای اینکه زندگی خود را به ساختاری سالم تبدیل کنید که به دیگران خدمت کند و پتانسیل شما را برآورده کند، باید به خاطر داشته باشید که قدرت، هر چند عظیم، نمی تواند دوام بیاورد مگر اینکه حمایت درهم تنیده دیگران را داشته باشد به تنهایی برو و به ناچار سقوط می کنی
[ترجمه ترگمان]برای اینکه زندگی خود را به عنوان structrure صدا کنید که به دیگران خدمت کند و پتانسیل خود را برآورده کند، باید به خاطر داشته باشید که قدرت، با این حال عظیم، نمی تواند تحمل کند مگر این که the به هم پیوسته افراد دیگر را داشته باشد آن را به حال خود رها کنید و به ناچار سقوط خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Take care of the sense, and the sounds will take care of themselves.
[ترجمه گوگل]مراقب حس باشید و صداها از خودشان مراقبت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]از این حس مراقبت کنید، و صداها از خودشان مراقبت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sound love is not soon forgotten.
[ترجمه گوگل]عشق صدا به این زودی فراموش نمی شود
[ترجمه ترگمان]عشق به صدا خیلی زود فراموش نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A cracked bell can never sound well.
[ترجمه گوگل]یک زنگ شکسته هرگز نمی تواند خوب به صدا درآید
[ترجمه ترگمان]زنگ ترک خورده نباید خوب به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Empty vessels make the greatest sound.
[ترجمه گوگل]ظروف خالی بزرگترین صدا را تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]رگ های خالی بزرگ ترین صدا را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sound mind in a sound body.
[ترجمه گوگل]ذهن سالم در بدن سالم
[ترجمه ترگمان]فکری به ذهنش خطور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sound of the heavy footsteps awoke the watchdog.
[ترجمه گوگل]صدای قدم های سنگین، نگهبان را از خواب بیدار کرد
[ترجمه ترگمان]صدای قدم های سنگین سگ نگهبان را بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His voice sounded faint and far away.
[ترجمه گوگل]صدایش ضعیف و دور به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]صدایش ضعیف و دور به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژرفاسنج (اسم)
bathometer, sounder, fathometer, lead line, sounding line

هر چیزی که صدا میکند (اسم)
sounder

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that makes sounds; device for measuring the depth of water; telegraphic device

پیشنهاد کاربران

A small pack of pigs
از صفت sound و به معنی
● صحیح و سالمتر
مجازا دسته یا گروه
گله ی گرازها
ماده ها و بچه های خوک های وحشی یا warthog ها در گروه های کوچکی به نام sounder زندگی میکنند.
درحالیکه نر های آن ها تنها زندگی میکنند.

بپرس